آقای وزیر؛اجازه ندهید امید مردم باوی به یاس تبدیل شود !

علی عبدالخانی :کشاورز زمین را می شکافد و بذرهایش را به امید رویش در آن شکافها قرار می دهد و با خاک و کود مناسب آنها را می پوشاند. مرتب آب به آنها می رساند و به انتظار اولین علایم حیات و رویش در آنها می نشیند.مدتی می گذرد و بذرها سر از زمین بیرون […]

علی عبدالخانی :کشاورز زمین را می شکافد و بذرهایش را به امید رویش در آن شکافها قرار می دهد و با خاک و کود مناسب آنها را می پوشاند. مرتب آب به آنها می رساند و به انتظار اولین علایم حیات و رویش در آنها می نشیند.مدتی می گذرد و بذرها سر از زمین بیرون می آورند و کشاورز بسیار خوشحال می شود اما تا مرحله ی تبدیل شدن آن جوانه ها به نهال و سپس درخت شدن آنها راهی بس طولانی در پیش است.

کشاورز خوب می داند که مسیر رسیدن به ثمره و محصول، مسیری مملو از آفات و گیاهان هرز دیگر است. گیاهانی که همه ی هدفشان در متوقف کردن جریان رشد درختان و ممانعت از ثمره دهی آنها خلاصه می شود، با این وجود و برغم چنین حجمی از بازدارندگیها اما کشاورز به امید تحقق اهدافش و چیدن ثمره های زحماتش دست از کوشش نمی کشد و پیوسته تلاش می کند.این وضعیت تشابه بسیار زیادی با وضعیت تیمهای غیر وابسته و مردمی فوتبال ما دارد. بسیاری از تیمها با تحمل زحمات و مشقات بسیارِ زیاد بازیکنان و مسئولان خود (کشاورزگونه) راهِ سختِ تکامل و رشد را طی می کنند و همچون یک درخت بارور شده آنگاه که وقت چیدن محصول آن فرا می رسد از بیخ و بُن کنده می شوند.

در مطلب گذشته به وضعیت تیم فوتبال استقلال ملاثانی بعنوان یکی از تیمهای خودباور و بسیار سختکوش منسوب به مناطق کم برخوردار و محروم سخن گفتیم. مشقتِ چگونگی رسیدن آن تیم به فوتبال دسته اول کشور را نیز متذکر شدیم. در همان یاداشت به نابرابری فاحش و غیرمنطقی تیمها از جهت امکانات مادی و معنوی بگونه ای که بسیاری از تیمها در وفور امکانات غلت می خورند و در مقابل تیمهایی که برغم همه اقتدار و توانمندیهای فنی و اخلاقی اما در تامین ابتدایی ترین نیازهای خود برای ادامه و بقاء و… با مشکل مواجه می شوند. در آن یاداشتِ انتقادی از یک بیماری مُهلک یا یک نامعادله ی بسیار نازیبا که دامنگیر فوتبال قهرمانی کشور شده و ریشه ی خلاقیت و انگیزه را نزد جوانان مُستعد می خشکاند نیز سخن گفتیم.

خطاب اصلی آن یاداشت متوجه مدیریت تربیت بدنی استان جهت ادای وظایف حمایتی از تیم استقلال ملاثانی و تعامل حداقلی با آن بود. دستگاههای مختلف اجرایی – اقتصادی موجود در بخش باوی که به وظایف اجتماعی – اخلاقی خود نسبت به تیم شهرستان عمل نکرده اند نیز دومین مخاطب بود. طبعاً از نمایندگان و استاندار نیز استمداد خواستیم اما ظاهراً همه ی آن خطابها مصداق سخن گفتن با کسانی بود که خود را به کری زده اند. به همین دلایل بویژه سلب امید از مسئولان محلی خطاب این یاداشت مستقیماً متوجه شخصِ وزیر ورزش خواهد بود. خوشبختانه روش رسیدن یاداشت به وزیر هم روش سختی نیست.

قصه ی پرغُصه ی تیمهایی که با پشتوانه های مردمی قدم در رقابت با تیمهای وابسته به هُلدینگهای بزرگ اقتصادی، کارخانه ها و شرکتهای بزرگ و حمایت بیدریغ دستگاههای دولتی و مسئولان می گذارند، قصه ای بسیار تلخ و ناامیدکننده است. این قصه تشابه بسیاری با قصه ی داستان کشاورزی دارد که با چه امیدی عمر خود را بر مجموعه ای از نهال ها می گذارد و انگاه که آن نهال ها به درختانی ریشه دار و قوی تبدیل می شوند و زمان ثمره دهی آن فرا می رسد، دقیقاً در همین نقطه، آفتها و عوامل مختلف دست در دست هم می دهند تا بنیاد آن درختان مُثمر را بَرکنند.از خصوصیات مهم این تیم همگرایی اجتماعی و نگاه فرا انحصاری در جذب بازیکنان آن است. با این وجود خبرها حکایت از ادامه جفای سازمان تربیت بدنی استان به تیم استقلال ملاثانی و عدم تحقق هیچکدام از وعده های حمایتی آن دستگاه دولتی نسبت به تیم محبوب و زیرساختهای ورزشی آن بخش دارد.

گفته می شود انحلال این تیم در فرضِ ادامه ی بی توجهی ها و قولهای غیرواقعی و وعده های غیر محقق شده قطعی خواهد بود.معنا و مفهوم این نوشتار به هیچ عنوان تکرار گفته به مخاطبانی که هیچگاه تمایلی به شنیدن ندارند، نیست بلکه هشداری جدی به ارشدترین مقام ورزش کشور است.با امید به اینکه این صدا به گوش وزیر ورزش برسد و اتفاقات خوب مانعِ از هم پاشیدن این تیم مردمی بشود، این نوشتار را به پایان می بریم.