سادگــی عمیــق

کم، کم دارد به خورد ما می‌رود که «زندگی سراسر رنج است»، رنج برآمده از نداشته ها و نبودنها !. غافل از اینکه بزرگترین مزاحم «آرامش» داشته هایی است که نیاز ضروری ما نبوده و چه بسا همین اضافات از تعلق به منصب و قدرت تا اشیای اضافه ای که در خانه نگهداری میکنیم ، […]

کم، کم دارد به خورد ما می‌رود که «زندگی سراسر رنج است»، رنج برآمده از نداشته ها و نبودنها !. غافل از اینکه بزرگترین مزاحم «آرامش» داشته هایی است که نیاز ضروری ما نبوده و چه بسا همین اضافات از تعلق به منصب و قدرت تا اشیای اضافه ای که در خانه نگهداری میکنیم ، مانعی برای درک یک زندگی انسانمدارنه بشمار میآیند. شاید گوش دادن به یک آهنگ موسیقی از فلان دستگاه گران قیمتی که برای منزل خریده و بلااستفاده جایی را اشغال کرده برای سلامتی و حس لذت از زندگی بیشتر بکار آید.

امروزه دیگر حرص دنیا خوری و شلوغ کردن اطراف زندگی شخصی یک رفتار «توسعه نیافته ای» است که ممکن است از هر فرد در هر طبقه و جایگاهی بروز یابد . این موضوع تا آنجا پیش می‌رود که رفتارهای «تعالیمند» که در گذشته بعنوان یک «فرا نیاز» قلمداد میشدند امروزه از اهداف ضروری حصول در زندگی بشمار آمده و حتی باید مورد آموزش و تقویت قرار گیرند.حال دیگر برای اینکه فردی دارای خصایصی از قبیل ؛ صداقت، عدالت، بی ریایی، شجاعت ، همنوع و دگر دوستی، زیباپسندی و … شود ، ضرورتاً عبور و ارضای نیازهای اولیه نیست ! حتی و چه بسا زندگی، در این «ارزش‌ها» معنا پیدا و همین معیارها شروط برخی از نیازهای اولیه قرار گیرند.

استعلایی بودن انسان‌ها از منظرارزشهای پیشگفت نه تنها آدمی را غیر قابل خرید و فروش میکند بلکه باعث میگردد که نگاه ابزاری از انسان ها برداشته شده و انسان بخاطر «وجودش» مورد ستایش قرار گیرد.هر چند تامین نیازهای ضروری اولیه و امنیت، ارتقای اخلاقی را سهل الوصولتر میسازد اما عدم تامین کامل این نیازها نباید باعث انهدام اخلاقیات متعالی در انسان‌ها باشد.متاسفانه بخاطر انحرافات آموزه های آموزشی و اجتماعی و شرایط اقتصادی بغرنج پیش آمده، بزرگترین «قربانی» این نابسامانی ،ارزش‌هایی است که برای قوام و ماندگاری و پیشرفت یک اجتماع پیش شرط محسوب میگردد دچار لطمه های غیر قابل جبران شده است.

سالم ترین جوامع آنهایی هستند که بر محور «فضیلت» و «فضیلت شناسی» بنا شده و در آنها رفتارهای فضیلتمندِ انسان ها، مورد تقدیر قرار گرفته و سرآمدانش نه قدرت مآبان یا ثروتمندان بلکه آنهایی هستند که دیگران را دوست داشته و فربه گی خویش را در خدمت و مسولیت پذیری اجتماعی حاصل می کنند.بزرگترین وظیفه ی نظام تربیتی و حتی خانوادگی قبل از یاددهی دانش و علوم روزمره ، آنست که به دانش آموز یا فرزند خویش اینرا بیاموزد که آرامش و پیشرفت فردی در خیر جمعی نهفته و خودشکوفایی شخصی به خوشبختی دیگران گِره خورده است.