قبری در حیاط!

دکتر فاضل خمیسی: در فیلم سینمایی« از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمی کیا ، وقتی «سعید» که برای درمان چشمانش ناشی از جنگ تحمیلی به آلمان اعزام میشود ، بعد از درمان و بازگشتِ بینایی به یکی از چشمانش و زمانیکه آماده میشد که به وطن بازگردد، متوجه میشود دچار سرطان خون ناشی از […]

دکتر فاضل خمیسی: در فیلم سینمایی« از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمی کیا ، وقتی «سعید» که برای درمان چشمانش ناشی از جنگ تحمیلی به آلمان اعزام میشود ، بعد از درمان و بازگشتِ بینایی به یکی از چشمانش و زمانیکه آماده میشد که به وطن بازگردد، متوجه میشود دچار سرطان خون ناشی از بمباران شیمیایی نیز شده است ، حالا او که با هزاران آرزو برای درمان آمده خویش را در آستانه مرگ و تسلیم می یبیند،در این شرایط بغرنج و درد «سعید» به دو جا پناه می برد.

اول به نزدیکترین پرستشگاه، که کلیسایی در حوالی محل سکونتش بود می رود، سعیدی که مسلمانی مقید است ، از ناچاری و با شکسته دلی تمام، طوری در این محل گریه و مظلومانه گوشه ای را برای خود بر می گزیند که گویا تمام مرزهای دینی و فاصله های مذهبی و مناسک را به یکباره «یکی» میکند و تجلی خدای واحد را به همه انسان‌ها بصورت یکسان مشاهده میکند.

جای دومی که سعید میرود کنار رودخانه « راین» است ، که در آنجا برعکس کلیسا که گریه و التماس به شفاء میکرد، با فریاد شروع به اعتراض به خدا میکند ؛ که چرا اینجا ، چرا اینطوری ، خدا چرا بهم امیدواری دادی و حالا ….، «سعید»در آخر فیلم مظلومانه میمیرد ، بدون اینکه بتواند با گریه و اعتراض جلوی مرگش را بگیرد .

شاید این مطلب دستمایه این موضوع بود که در شرایط کنونی که « کرونا» عبادتگاه و مساجد را به تعطیلی کشانده و جایی برای پناه بردن نیست ، بعضی وقتها و بخصوص وقتی هوا به تاریکی و خنکی پیش میرود ، مقرر میکنیم ،مثل «سعید» به کنار رودخانه ای که تاریخ و قدمتش کمتر از «راین آلمان» نیست ، دمی چند بنشینیم ، البته هر چند میدانیم آستانه ی تحمل «کارون» از «راین» بسیار کمتر است و تاب اعتراض را ندارد ،بنابراین نه برای اعتراض بلکه برای کمی آرامش و همدمی حضور در کنار آنرا انتخاب میکنیم، اما متاسفانه غروب رود«کارون» اهواز را فقط باید در تصویر و تلویزیون دید ، زیرا بوی مشمئز و فاضلاب گونه ی آن هر بازدید کننده ای را نادم میکند .

البته باید اذعان کرد که در «کارون و انسان» اینبار کارون است که اعتراض و فریاد دارد ، کافیست که علیرغم بوی گند و سکوتش فقط با «نگاه» و «چشم» گوش دهیم …