گفت و شنود!

سید نشعان آلبوشوکه : روزی اعرابی که تمام عمرش را در بادیه گذرانده بود برای فروش تعدادی از شترهایش به شهر امد، ورود ایشان مصادف با اذان ظهر بود وموذن با صدای بلند اذان میگفت، از شخصی پرسید، این صدا دیگر چیست؟ ان شخص جواب داد’ اذان است، اعرابی گفت، ایا به شترهای من اسیبی نمی رساند، ان شخص گفت خیر، اعرابی گفت پس باکی نیست بگذار تا صدسال دیگر پشت سرهم اذان بگوید.

🔸گفتم :خدائیش نمایندگان ما سخنرانی خیلی قوی ومحکمی در مجلس میکنند

🔸گفت: خوب از این سخنرانی های کوبنده چه چیزی عاید این مردم بیچاره شد؟

🔸گفتم :متوجه نشدم!

🔸گفت: در طول این چهل سال نمایندگان استان خوزستان در حال ایراد سخنرانی های کوبنده بودند که اب سرشاخه های کارون به فلات مرکزی منتقل شد.
نمایندگان منتخب ما در حال ایراد سخنرانی بودند در حالیکه استخدام افراد غیربومی روز بروز بیشتر میشد،نطقهای کوبنده میکردند اما، ریزگردها نفس مردم را بیشتر وبیشتر میگرفت و امار بیکاری در استان با توجه به انبوه زیرساختها رکورد زد.

🔸گفتم: یعنی می گویی این سخنرانیها هیچ تاثیری بر روند تصمیم گیریها ندارد؟

🔸گفت : ببین عزیز من تاحالا دیدی نمایندگان اصفهان یا یزد وکرمان واستان مرکزی، این ادبیات هیجانی را در نطقهای خود بکار ببرند؟

🔸گفتم :خیر

🔸گفت: ولی با این احوال اب سرشاخه های کارون را به استانهای خود سرازیر کردند، امکانات رفاهی را به سطح قابل قبولی رساندند و پست های کلیدی را در هردولتی، با هر گرایشی که دارد، بدست میگیرند چون انها بخوبی این نکته را فهمیدند، جای سخنرانی های اتشین پشت تریبون مجلس، انهم ۵ دقیقه در سال نیست، گوش شنوا جای دیگری است
🔸گفتم :عجب!!!

🔹 گفت :روزی اعرابی که تمام عمرش را در بادیه گذرانده بود برای فروش تعدادی از شترهایش به شهر امد، ورود ایشان مصادف با اذان ظهر بود وموذن با صدای بلند اذان میگفت، از شخصی پرسید، این صدا دیگر چیست؟ ان شخص جواب داد’ اذان است، اعرابی گفت، ایا به شترهای من اسیبی نمی رساند، ان شخص گفت خیر، اعرابی گفت پس باکی نیست بگذار تا صدسال دیگر پشت سرهم اذان بگوید.