کرونا و تجربه زیسته‌ی ایرانی!

دکتر لفته منصوری: ایران، به لحاظ جغرافیایى در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا (محل زندگى بیش از یک‌سوم جمعیت جهان) و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد. آری ایران در چهارراه پرحادثه‌ی جهان مسکن و مأوا گزیده […]

دکتر لفته منصوری: ایران، به لحاظ جغرافیایى در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا (محل زندگى بیش از یک‌سوم جمعیت جهان) و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد. آری ایران در چهارراه پرحادثه‌ی جهان مسکن و مأوا گزیده است. از منظر اطلس فاجعه‌ها و حوادث و سوانح، متأسفانه سطح حادثه‌خیزی ایران و آسیب‌دیدگی و آسیب‌پذیری آن بسیار بالا است.

طبق آمار، ایرانیان طی حدود ۲۵۰۰ سال تاریخ خود (از هخامنشی تا جمهوری اسلامی)، مجموعاً ۴۴۴ تجربه جنگی داشته‌اند (به‌طور متوسط هر ۵/۵ سال یک جنگ). از این تعداد، ۲۳۲ حمله از بیرون به داخل فلات و ۲۱۲ حمله از داخل ایران به خارج صورت گرفته است.[۱] در طول ۸۸ سال، ۹۲ زمین‌لرزه مهم در ایران روی‌داده که قدرت ۱۸ مورد آن بین ۷ تا ۸ ریشتر بوده است؛ یعنی به‌طور متوسط هر ۵ سال وقوع یک زمین‌لرزه شدید در ایران پیش‌بینی می‌شود.[۲] سیل ۲۰% بلایای طبیعی در ایران را شامل می‌شود. در ظرف ۴۰ سال (۱۳۳۰ لغایت ۱۳۷۰) حداقل ۱۴۳۹ سیل مخرب در کشور اتفاق افتاده است[۳] که هر یک، سطح تخریب قابل‌توجهی داشته‌اند. خشک‌سالی سومین بلای طبیعی در ایران است که بخش زیادی از مناطق ایران و به‌تقریب تمامی استان‌های کشور از خسارت‌های آن در امان نبودند. از حیث حوادث غیرطبیعی و انسان‌ساز مانند حوادث صنعتی و جاده‌ای، هوایی و ریلی و بیماری‌ها نیز کشور ما دارای وضعیت خاص و نگران‌کننده است.به قول انوری:

اگر محول حال جهانیان نه قضاست / چرا مجاری احوال برخلاف رضاست

بلی قضاست به هر نیک و بد عنان‌کش خلق / بدان دلیل که تدبیرهای جمله خطاست

هزار نقش برآرد زمانه و نبود / یکی چنانکه در آیینه‌ی تصور ماست

جامعه‌ای که در معرض تعرض‌های مستمر محیطی و اجتماعی فراوان بوده، فرصت ثبات اجتماعی را از دست داده و همواره از ناامنی‌های اکولوژیک تا ناامنی حاصل از حوادث و جنگ‌ها و بیماری‌ها و حوادث رانندگی زخم‌دیده است. به‌طوری‌که زیست اجتماعی آن پر از تعارض و تضاد شده است. برای جامعه‌ی ایرانی خوشبختی یعنی فاصله‌ی بین دو بدبختی و صلح یعنی فاصله‌ی بین دو جنگ و «نقاهت ملی» یعنی فاصله بین دو زخم کاری و عمیق بوده است. گرچه استمرار ایران خود نشان از عوامل متعدد فرهنگی و اجتماعی و سرزمینی است و در جای دیگر باید مورد کاوش قرار گیرد؛ و به قول آرتور کنت دو گوبینو مشاهده‌گر تیزبین فرانسوی:

«ایران، ایران خواهد ماند و نخواهد مُرد. ایران در نظر من، چونان سنگ خارایی است که موج‌های دریا آن را به اعماق رانده‌اند، انقلابات جوی آن را به خشکی انداخته، رودی آن را با خود برده و فرسوده کرده است؛ تیزی‌های آن را گرفته و خراش‌های بسیاری بر آن وارد آورده، اما سنگ خارا که پیوسته همان است که بود، اینک در اواسط دره‌ای بایر آرمیده است. زمانی که اوضاع بر وفق مراد باشد، آن سنگ خارا گردش را از سر خواهد گرفت.»[۴]

اما طبیعی سالاری در ادبیات جامعه‌شناسی فاجعه و مدیریت آن، یکی از معضلات تاریخی حوزه‌ی فاجعه پژوهی در ایران است. کرونا بی‌محابا به‌پیش می‌رود و کشورهای مختلف از قرنطینه‌ی شهرها و برقراری حکومت‌نظامی و جلوگیری از تجمع‌های بیش از دو نفر و عفونت‌زدایی و ساخت بیمارستان صحرایی تا دعا و نیایش به درگاه خالق بشر را وجهه‌ همت خود ساختند؛ و ما با کرونا شوخی می‌کنیم! به سفر می‌رویم! تشییع‌جنازه‌های عزیزانمان را چون گذشته باشکوه برگزار می‌کنیم! مجالس عروسی به‌یادماندنی برپا می‌کنیم! این در حالی است که کرونا اولین تجربه فاجعه فراملی ما است. اولین حادثه بزرگ جهانی است که ایران هم در نقشه‌ی آن قرارگرفته است. اگر از تجربه اشغال ایران در جنگ‌های جهانی بگذریم؛ کرونا یک فاجعه‌ی جهان‌شمول و تمام‌عیار بشری است که ایران به‌طور مستقیم و جدی در آن درگیر شده است. کرونا جهان را در حیرت و اضطراب فروبرده است؛ و جهان چون گنگ خواب‌دیده و ما همه کر!

امروز سخت محتاج نوعی خانه‌تکانی فکری هستیم! امروز نیاز به یک عزیمت جدی برای تغییر بسیاری از هنجارها و ارزش‌های خودساخته هستیم! امروز نیاز به درک موقعیت خود در جامعه‌ی بشری فارغ از منِ مسلمان، منِ شیعه، منِ آسیایی و منِ ایرانی داریم!

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار

 

 

اهواز – لفته منصوری

روز چهارشنبه ششم فروردین‌ماه ۱۳۹۹

 

 

[۱] – حافظ نیا، محمدرضا (۱۳۸۷)، جغرافیای ایران، تهران: سمت، ص ۱۴۷٫
[۲] – حسینی جناب، وحید (۱۳۸۱)، آتش‌سوزی‌های زمین‌لرزه کوبه و اداره بلایا در ژاپن، فرهنگ و ایمنی، سال اول، شماره ۲، صص ۹-۶۶٫
[۳] – عنبری، موسی (۱۳۹۳). جامعه‌شناسی فاجعه، کندوکاوی علمی پیرامون حوادث و سوانح در ایران، تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران، ص ۲۲۸٫
[۴] – طباطبایی، سید جواد (۱۳۸۱)، دیباچه‌ای بر نظریه‌ی انحطاط ایران، چاپ دوم، تهران: نشر نگاه معاصر، ص ۱۶۳٫