واکاوی طرح حذف زبان انگلیسی از دروس مدارس

مقدمه :در بین روان شناسان و مشاوران موضوعی مشهور به « عمه تراپی و خاله درمانی » است ، موضوعی که بیانگر عدم تسلط روان شناسان و مشاورانی است که تسلط بر حوزه ی کاری خویش نداشته و بجای استفاده از تکنیک ها ، روش ها و فنون روان درمانی ، روان کاوی، رفتار درمانی […]

مقدمه :در بین روان شناسان و مشاوران موضوعی مشهور به « عمه تراپی و خاله درمانی » است ، موضوعی که بیانگر عدم تسلط روان شناسان و مشاورانی است که تسلط بر حوزه ی کاری خویش نداشته و بجای استفاده از تکنیک ها ، روش ها و فنون روان درمانی ، روان کاوی، رفتار درمانی و بهره گیری از دستاوردهای علم روان شناسی ، توصیه کردن ، نصحیت ، پند و اندرز و…… را سرلوحه کار خویش قرار می دهند ، بجای برنامه های کاربردی و عملی ، ایده های ناپخته ی ذهنی خود را به مراجعین غالب می نمایند و….

موضوع مطرح شده در بالا و ارایه طرح ناپخته ی حذف زبان انگلیسی از دروس مدارس متوسطه همخوانی نزدیکی با هم دارند . طرحی که بالغ بر ۵۷ نماینده پای آن امضا گذاشته اند ، نشان از غیر کارشناسی بودن ، غیر حرفه ای بودن ، ناپخته و عجولانه بودن طرح دارد ، طرحی که ردی از نشانه های علمی و پژوهشی در آن دیده نمی شود و پشتوانه هایی همچون نظر کارشناسان و تصمیم سازان آموزش و پرورش ، دانش آموخته گان فلسفه ی تعلیم و تربیت ، روان شناسان تربیتی و آموزشگاهی ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، پژوهشکده ی تعلیم و تربیت و ….. را بهمراه ندارد ، به عبارتی وقتی طرحی از پشتوانه ی لازم علمی و پژوهشی برخوردار نباشد ، نهایت کارایی آن مسکن موقت بدون ایجاد تغییر و تحول مناسب می باشد.با توجه به مقدمه ی ذکر شده در بالا ، نویسنده ی این متن با سابقه ی ۲۶ سال فعالیت آموزشی و پژوهشی در تمام مقاطع تحصیلی ( ابتدایی تا کارشناسی ارشد ) طرح مد نظر را به دلایل زیر مخدوش دانسته ، امید است در اولین فرصت از دستور کار خارج و دغدغه ای بر دغدغه های بیشمار آموزش و پرورش نیفزاید .

۱- آنچه از محتوای اولیه بر می آید ، بیانگر این است که این طرح از پشتوانه علمی و پژوهشی ، کارشناسی مناسب و پختگی لازم برخوردار نبوده و یک طرح سطحی نگر عجولانه است که از دلایل متقن و توجیه پذیری مناسب برخوردار نمی باشد .

۲-این طرح با اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی مغایرت داشته و خلاف روند قانونی مکلف نمودن دولت به ایجاد تسهیلات آموزشی رایگان تا پایان دوره ی متوسطه (دیپلم) می باشد .

۳-زبان انگلیسی ، زبان دوم اکثریت کشور های غیر انگلیسی زبان بوده و غالب پژوهش های دانشگاهی ، روابط سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، قرار دادهای بین المللی و…… با این زبان انجام می گیرد ، حذف این درس از دروس مدارس ، حداقل فرصت آشنایی در دوره ی متوسطه را از دانش آموزان می گیرد ، ضمن اینکه از نظر یونسکو (۲۰۰۰) ، یکی از معیارهای های سنجش سواد جهانی برخورداری از توانایی گفتگو با حداقل یک زبان بین المللی است .

۴-یکی از تجربیات تلخ و فرسایشی آموزش و پرورش که همچون میراثی شوم و دنباله دار پیکره ی رنجور و بیمار این نهاد عریض و طویل را تحت فشار مضاعف قرار داده است ، شکل گیری مافیای کنکور و مدارس غیر انتفاعی است که همچون بختک بر آموزش ، یادگیری و سوادآموزی، دانش آموزان کشور سایه انداخته است ، وقتی دانش آموز یا دانش آموزانی در مدارس عادی دولتی میانگین کل دروس آن ها به کوچکترین عدد دو رقمی (۱۰) نمی رسد ، اما همین دانش آموز یا دانش آموزان در مدارس غیر انتفاعی با کسب نمرات تصاعدی و میانگین کل در حد معدل الف یا عالی ( A ) فارغ التحصیل می شوند ، تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل .به عبارتی خودمانی ، « گل بود به سبزه نیز آراسته شد » ، حال بر اساس این طرح ناپخته ، آموزش زبان انگلیسی را هم به این آشفته بازارگردانان آموزشی بسپاریم ، بعد بنشین لب جوی و گذر عمر ببین و…..

۵-واقعیت امر این است که یکی از چالش های آموزش و پرورش ، عدم ایجاد عدالت آموزشی در مناطق مختلف کشور می باشد که همین عدم توازن منابع آموزشی سرمایه های مادی و معنوی بیشماری از مملکت را به باد فنا داده است ، اگر این طرح عملیاتی شود ، فقط زمینه را برای آموزش فانتزی قشر برخوردار و دارای جامعه فراهم کرده و قشر کم برخوردار جامعه را از یک موهبت نسبی ( در حد یک نیم بند و آشنایی اولیه ) هم محروم کرده و بر گستره ی بی عدالتی و نابرابری آموزشی افزوده ایم .

۶- در این طرح منبع تامین هزینه و دستمزد معلمان را آموزش و پرورش قید کرده اند ، همه ی دست اندرکاران و متولیان به خوبی می دانند یکی از ابر چالش ها و بحران های لاینحل ( تاکنون) آموزش و پرورش منابع مالی و…. است ، حال باید از طراحان پرسیدچگونه وزارتی که همیشه وقت، از کسری بودجه می لنگد و می نالد ، قادر به تامین هزینه ها و حقوق مازاد خواهد بود ؟

۷-همه به نیکی می دانند دروس تخصصی تمام رشته ها ، درسنامه ها ، واژه ، علایم اختصاری و…. نمود جهانی داشته و وابسته به فرهنگ و زبان خاص نبوده و از یک روند منطقی و بین المللی پیروی می کند ، حال با حذف زبان انگلیسی از دروس مدارس ، دانش آموزان رشته های ریاضی و فنی ، علوم تجربی و تا حدودی علوم انسانی چه فرایندی را جایگزین اختصار ، و نشانه و….. می کنند ؟ .هر چند همه می دانیم ، آموزش زبان انگلیسی در مدارس کشور موفقیت آمیز نبوده و تا حال هم نتیجه ی مطلوب و مناسبی حاصل نشده است اما در حد یک نیم بند و جوی باریکی است که با حذف کردنش حداقل فرصت برای آمادگی و آشنایی در حد حداقل خواندن ، نوشتن و درک کردن ( حتی در حد یادگیری حروف ، اعداد ، واژه ها ، شمارش و…..) را از دانش آموزان می گیریم.امید است ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با دیدی علمی و به روز از نهایی و اجرایی شدن این طرح غیرکارشناسانه و عجولانه جلوگیری نمایند .

منصور کاووسی

مدرس دانشگاه فرهنگیان اهواز