جنگ صخره ها

جزء اول : دریادار فلیپ کرامول فرمانده ناو هواپیمابر آمریکایی از دیدن هیولای دریایی خشکش زده بود . با چشمانی که از ترس از حدقه بیرون زده بود فقط شاهد سایه دندان های هیولایی بو که تمام ناو را با آرواره های خود در بر گرفته و در حال بلعیدن آن بود . در همان […]

جزء اول : دریادار فلیپ کرامول فرمانده ناو هواپیمابر آمریکایی از دیدن هیولای دریایی خشکش زده بود . با چشمانی که از ترس از حدقه بیرون زده بود فقط شاهد سایه دندان های هیولایی بو که تمام ناو را با آرواره های خود در بر گرفته و در حال بلعیدن آن بود . در همان حال به یاد حرف های کاپیتان ساموئل هاروارد کاپیتان آمریکای الاصل کشتی تجاری هنگ کنگ افتاد .

 ساموئل گفته بود هیولایی به شکل صخره در دریای عمان دیده است. اما گفته کاپیتان همیشه با پوز خند فرماندهان نیروی دریایی مواجه می شد. چون همیشه از کابوسی شکایت می کرد که در آن هیولا کشتی اش را می بلعد.

جزء دوم:قاسم داشت کامیون های مواد غذایی را به پایگاه دریایی می برد که فرمانده تامین و پشتیبانی تماس گرفت. قاسم گوشی موبایلش را برداشت .شیشه ماشین را بالا برد تا خوب بشوند. سپس با حالتی رسمی گفت : بله جناب سرهنگ . سرهنگ کاظمی گفت : قاسم دیر کردی . قاسم گفت : جناب سرهنگ ما نزدیک پایگاه هستیم . بارگیری این همه کامیون کمی وقت برد.

جزء سوم:دریادار عزتی فرمان حرکت را صادر کرد. کوهی از آهن طی چند دقیقه به زیر آب رفت. هیچکس جز اتاق فرماندهی از مقصد آن اصلاع نداشت.

جزء چهارم :فرمانی از ستاد فرماندهی کل در خصوص مقابله با حمله ناوهای آمریکایی رسید . دریادار عزتی دستور حمله و توقیف ناو هواپیمابر آمریکایی را صادر کرد. صخره آبی درست زیر ناو هواپیمابر بود . این نام زیر دریایی بود که عظمت آن لرزه بر اندام هر آدمی می انداخت . آن قدر بزرگ که می توانست هر کشتی را ببلعد.

سعید حمیدیان مقدم