مسئولان هیچ نقشی ندارند!

طفلکی ؛ مسئولان دستگاههای دولتی که همیشه مورد ضرب و جرح لفظی و گاهاً بدنی مثلاً استاندار، نمایندگان مجلس، مسئولان وزارتخانه و … قرار می گیرند و می شوند سیبل برای نرسیدن این ضربه ها به مجموعه تحت امر . بیچاره، این مسئولان دلسوز از شوق خدمتگزاری تفاوت شب و روز را نمی دانند و […]

طفلکی ؛ مسئولان دستگاههای دولتی که همیشه مورد ضرب و جرح لفظی و گاهاً بدنی مثلاً استاندار، نمایندگان مجلس، مسئولان وزارتخانه و … قرار می گیرند و می شوند سیبل برای نرسیدن این ضربه ها به مجموعه تحت امر . بیچاره، این مسئولان دلسوز از شوق خدمتگزاری تفاوت شب و روز را نمی دانند و به خاطر شلوغی کارشان تفاوت جمعه و شنبه را نمی فهمند چرا که تمام دغذغه آنان خدمت به خلق خداست آن هم بدون هیچ چشم داشتی.

این مسئولان نازنین در دوران خدمت به خلق هیچ وقت گذرشان به اداره اطلاعات، سازمان بازرسی ، قوه قضاییه و … نمی خورد چون مرتکب خلافی نمی شوند فقط عاشقانه وقت و عمرعزیزشان را صرف ارایه خدمات شایسته به کارمندان و مردم می کنند.

* وقتی آب شهر قطع می شود چه ربطی به مسئولان دارد؟ مردم کمتر مصرف کنند تا آب قطع نشود، قطعاً در اینجا مسئولان هیچ نقشی ندارند بلکه مردم فرهنگ استفاده از آب را ندارند.

* وقتی کودکی در گودالی می افتد چه ربطی به مسئولان دارد؟ وقتی پدر و مادرش حواسش به بچه نبوده . شهرداری یا آب و فاضلاب که نمی توانند برای همه بچه ها نگهبان بگذارد، پس نقش پدر و مادرها در این میان چیست؟

* وقتی متولی فرهنگ در استان مشخص نیست دستگاههایی که از قدیم درست شده اند، دارند کارشان را می کنند و این هیچ ربطی به مسئولان دستگاههای فعلی ندارد .

* زمانی که برق قطع می شود به خاطرگرما است که این موضوع به هیچ مسئولی ربط ندارد، مردم کولرهای کمتری روشن و مصرفشان را مدیریت کنند. گرما، فرسودگی شبکه ، بریدگی سیم های برق ، کمبود بودجه و… اینها هیچ ربطی به مسئولان برق ندارد این بندگان خدا دارند ۲۴ ساعته زحمت می کِشند،مردم به جای استفاده از کولرگازی و … به فکر راهکارهای دیگری برای خُنَک کردن خودشان باشند. مثلاً کولرها را خاموش کنند و بنشینند پای تلویزیون شبکه استانی را تماشا کنند. یا صبح ها همراه زن و بچه به ادارات مراجعه و از بادکولر اتاق کارمندها تا پایان وقت اداری استفاده کنند و بعدازظهرها هم به پاساژهای خُنَک در سطح شهر برای خُنَک کردن خودشان مراجعه کنند و شب هنگام هم به سینما بروند تا بدین شکل در مصرف برق صرفه جویی کنند.

*چه ربطی به مسئولان دارد که خیابان ها پر از چاله و چوله هستند آنها یکبار آسفالت می کنند و بعد از آن مردم باید خودشان حواسشان باشد تا خیابان ها خراب نشوند.

* اینکه نشریات استان و پایگاههای خبری هیچ مطلب ارزشمندی برای خواندن ندارند چه ربطی به مسئولان دارد . روابط عمومی ها به وظیفه خودشان برای اطلاع رسانی اقدام می کنند پس چه نیازی است که نشریات اولاً برای هر صفحه دبیر صفحه داشته باشند و دوماً چه نیازی است که هر صفحه چند خبرنگار داشته باشد، سوماً … با یک صفحه آرا که صفحه آرایی چند نشریه را بر عهده دارد ویک خبرنگار که در چند نشریه به طور همزمان کار می کنند می توان یک نشریه را آماده، چاپ و توزیع کرد. نکته دیگر اینکه، چه ربطی به مسئولان دارد تیراژ برخی نشریات ۲۰۰ نسخه یا کمتر است؟

*اینکه کشاورزان ما از حمایت دستگاههای مرتبط برخوردار نیستند چه ربطی به مسئولان دارد؟ کشاورز مگر کارمند دولت است که نیاز به حمایت داشته باشد. خودش است و زمینش و خدایش . اینکه محصولش خراب می شود، فروش نمی رود، آفت می زند، و… هیچ ربطی به مسئولان ندارد و بی جهت این خدمتگزاران شریف را نباید مورد هجمه های ناجوانمردانه قرارداد.

* وقتی کارگرها حقوق چند ماهه نگرفته اند به خودشان ربط دارد و مسئولان به هدف خودشان در امر تولیدِ بیشتر رسیده اند.کارگرها فقط باید کارکنند و اگر حقوق نمی گیرند باید از منابع دیگر خرج زندگیشان را دربیاورند. پول که به دست مسئولان نازنین برسد آنها تلاش می کنند حداقل یک ماه از حقوق معوقه شش ماهه را پرداخت کنند. به نظر شما این کار بزرگی نیست؟

* چه ربطی به مسئولان دارند که مردم گرمای بالای ۵۰ درجه را باور ندارند؟ به همین دلیل کوروش بهادری مدیرکل هواشناسی خوزستان از نصب دو دستگاه تلویزیون شهری هواشناسی در دو نقطه پرتردد شهر اهواز با هزینه ۱۸۰ میلیون تومان خبر می دهد.که اگر مردم به یقین می رسیدند که مسئولان حرف راست می زنند، نیازی به این همه هزینه نبود بلکه مسئولان با این پول می توانستند کارهای مهمتردیگری انجام دهند . مردم این کارها را می کنند که مسئولان دلسوز بعد از چند سال خدمت به دلیل قدرنشناسی استان را ترک می کنند و می روند استان دیگری فعالیت می کنند.

نتیجه مرتبط : مسئولان انسان های شریف و ارزشمندی هستند که رنج پذیرش مدیریت را به جان خریده اند و شرافتمندانه در راه آرمان های دولت ، سازمان و دیگران گام بر می دارند و از هیچ تلاش و کوششی برای خدمت بیشتر دریغ نمی کنند نه سفر خارج می روند، نه حقوق میلیونی می گیرند، نه خانواده شان ماشین اختصاصی دولتی دارند ، نه بچه های فامیل و دوستان نزدیکشان را در پست های مهم منصوب می کنند بلکه صرفاً مدیران زیر مجموعه را براساس شایستگی انتخاب می کنند، اینها به هیچ وجه از امکانات دولتی استفاده نمی کند ، حتی ناهار و شامشان را با خود از منزل به سرکار می برند و از بودجه بیت المال برای خود هزینه نمی کنند، به هیچ نماینده ای و… باج نمی دهند چرا که نمایندگان از آنها باج نمی خواهند، هیچ وقت برای ماموریت مثلاً تهران چند بلیط در ساعت های مختلف در دستشان نیست و فقط یک بلیط برای یک پرواز می گیرند و در منازل سازمانی معمولی در کنار مردم زندگی می کنند.

با این اوصاف، آیا این مدیران لایق پرستش و ستایش نیستند؟ آیا نباید دستور داد از این مدیران تندیس هایی درست شود و در میدان های شهر نصب کنند تا الگویی باشند برای همه . از نحوه برنامه یزی ، رفتار، گفتار و دستوردادن این مدیران باید فیلم ها ساخت و به کشورهای دیگر صادر کرد و ارز حاصل از فروش آنها را صرف تربیت مدیرانی شبیه مدیران فعلی کرد.

نتیجه بی ربط : بنده خدایی در روزگاری گفت: تا اسب‌های توانا اجازه ورود به میدان را نداشته باشند هر الاغی می تواند به خط پایان برسد.

پایان

حسن دهقانی