نکوداشت دکتر نصرالله امامی در استانِ همدلیها و همه زبانیها
معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز در ابتکاری شایسته ستایش قصد دارد آیین نکوداشت چهل سال خدمات علمی و فرهنگی استاد دکتر نصرالله امامی را با عنوان «چشمهی مهر» در این دانشگاه برگزار کند.در این روزهای ترومای پرتلاطم ویروس کرونا و سیل و زلزله و تندبادهای مردافکن این سرزمینِ کهن و پرحادثه، برگزاری […]
معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز در ابتکاری شایسته ستایش قصد دارد آیین نکوداشت چهل سال خدمات علمی و فرهنگی استاد دکتر نصرالله امامی را با عنوان «چشمهی مهر» در این دانشگاه برگزار کند.در این روزهای ترومای پرتلاطم ویروس کرونا و سیل و زلزله و تندبادهای مردافکن این سرزمینِ کهن و پرحادثه، برگزاری آیین نکوداشت استادی ارجمند و خستگیناپذیر، پژوهشگری سختکوش، خاقانی و حافظشناسی برجسته، نویسندهای گزیده نویس، اندیشمندی از پیروان و شاگردان عبدالحسین زرینکوب، جعفر شهیدی و ذبیحالله صفا؛ استاد پرارج و بهای خوزستانیِ ما؛ استاد دکتر نصرالله امامی که بیش از چهل سال آموختن زبان فارسی و تسلط بر زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه و تدریس متون حماسی، غنایی، تعلیمی، عرفانی و بهطور خاص خاقانی و حافظ و نگاشتن دهها کتاب و مقاله و شرح و تصحیح بر گزیدههای شاعران و نقد ادبی و کاوش در تاریخ ادبیات ایران و جهان و … اشتغال داشته است، چون نفسِ تازه و فرح بخشی در این قبض و بسط مهیب تاریخی – جغرافیایی ما خوزستانیها محسوب میشود.
مقام این استاد فاضل و پرارج و بهاء را گرامی داشته و از برگزارکنندگان و سخنرانان آیین نکوداشت «چشمهی مهر» سپاسگزاری میکنم.بهپاس این رویداد مهم و در این یادداشت تمایل دارم از منظر جامعهشناسی زبان و با وامگیری از دانش نو پای «ادبیات تطبیقی» دغدغهای از جنس نیاز در استان خوزستان را واگویه کنم.در آغاز قرن حاضر میلادی که زبانشناسی بهعنوان دانشی جدید معرفی شد و موضوع خود را بررسی و مطالعه بُعد ساختاری نظام زبان قرار داد، اما پرداختن به بُعد اجتماعی زبان هیچگاه به کناری نهاده نشد. زبان همچنان بهعنوان نهادی اجتماعی و نظامی وابسته به فرهنگ جامعه، از دگرگونیهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نسبت به عوامل اجتماعی برون زبانی واکنش نشان میدهد.
خوزستان بهمثابه یکی از آوردگاههای زبان دری که این زبان بهعنوان بسترِ فارسی نو در قرون پیش از اسلام بوده با زبان عربی که هر دو از باشندگان دیرین این سرزمین کهن هستند، میتواند نقش کارآمدی در ادبیات تطبیقی بین این دو زبان پویا و قوی در زمان معاصر بر عهده گیرد. از نگاه جامعهشناسی زبان، این مهم میتواند بر بنیاد «ادبیات تطبیقی» قرار بگیرد و چه جایی بهتر از خوزستان است که این مهم را به سرانجام رساند؟ معمولاً در زبانشناسی، ارتباط متقابل میان دو زبان را برخورد زبانی[۱] میگویند. به اعتقاد جامعه شناسان زبان، طبیعیترین و متداولترین حالت برخورد دو زبان، ردوبدل شدن عناصر زبانی میان آنهاست. طبیعی است که این دادوستد زبانی عمدتاً از سوی دوزبانههایی صورت میپذیرد که با هر دو زبان آشنایی دارند. منظور از دوزبانه، فردی است که علاوه بر زبان مادری، به زبان دیگری نیز تا آن حد آشناست که میتواند با سخنگویان آن زبان ارتباط برقرار سازد. بهاینترتیب دوزبانگی را میتوان یکی از مهمترین پی آمدهای برخورد زبانی دانست.
هدف این یادداشت، طرح موضوع «ادبیات تطبیقی» بهعنوان یک پیشنهاد کاربردی و کارکردی در ارتباط با دو زبان فارسی و عربی در استان خوزستان و ایران و جهان است.«ادبیات تطبیقی» مقایسه یک ادبیات با ادبیات دیگر و همچنین مقایسه ادبیات با سایر حوزههای اندیشه و ذوق بشری است. ادبیات تطبیقی قدمتی دویستساله دارد؛ اما این شاخهی نو پای ادبی در کشور ما پیشینه پنجاهساله دارد. نخستین بار پژوهشگران فرانسوی این اصطلاح را به کار بردند. محققین این حوزه برانند که تصویر دیگران از ما، بخشی از هویت ماست که شناخت آن موجب میشود به درک کاملتری از خود دستیابیم. شناخت دیگری و شناخت خود در آینه دیگری یکی از اهداف ادبیات تطبیقی است. ادبیات تطبیقی ما را نسبت به جریانهای دخیل در ادبیاتمان آگاه میکند و به ما کمک میکند تا ادبیات ملی را بهتر بشناسیم.
ادبیات تطبیقی در کشور ما هنوز در دوران مقدماتی خویش است. بهجز برخی آثار تألیفی معدود نظیر «فرهنگ ایرانی و تأثیر آن در تمدن اسلام و عرب» که بهعنوان نخستین اثر علمی و روشمند از دکتر محمد محمدی رئیس وقت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیروت و آثار دکتر عبدالحسین زرینکوب نظیر کتاب «نه شرقی، نه غربی، انسانی» که به منابع عربی و فارسی ادب سعدی میپردازد و کتاب «کوچه رندان» که از اندیشه حافظ و منابع عربی شعر او سخن گفته است. زرینکوب در کتاب «از گذشته ادبی ایران» مقالههایی نظیر اندرزنامه مزدینسان و تأثیرشان در ادب عربی، رد پای قصههای غیر ایرانی در فرهنگ ایرانی، پیوند زبان و فرهنگ عربی با میراث زبان پهلوی، ویژگیهایی که شعر فارسی را از عربی متمایز میکند و تأثیر متقابل شعر فارسی و عربی در یکدیگر را میتوان از اهم پژوهشهای تطبیقی این کتاب برشمرد. از دیگر نویسندگان دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر و محقق برجسته ایرانی در کتاب «صور خیال در شعر فارسی» و دکتر آذرتاش آذر نوش در دو کتاب «راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی» و «چالش میان فارسی و عربی» به ادبیات تطبیقی پرداخته است. در زبان فارسی در زمینهی ترجمه نیز آثار اندکی انجام شده است و از میان نویسندگان عرب که آثار آنها به فارسی ترجمهشده است، تنها میتوان به نویسندگانی همچون محمد غنیمی هلال، طه ندا، عبدالسلام کفافی، حسام الخطیب، غسان السید، ماجده حمود، عیسی العاکوب، حسینعلی محفوظ و عبده عبود اشاره کرد.
رشته «ادبیات تطبیقی» که یکی از شاخههای علوم انسانی است و اهمیت آن رو به فزونی است و هرروز شاهد راهاندازی گروهها، مراکز پژوهشی، انجمنهای علمی و نشریههای تخصصی ادبیات تطبیقی در کشورهای مختلف، بهخصوص در طول دو دههی اخیر بودهایم و این گسترش در کشورهای آسیایی و عرب بسیار چشمگیرتر بوده است؛ اما شگفت آنکه در کشور و استان ما خوزستان هنوز به این رشته و گرایش مهم ادبی توجه نمیشود. نهتنها رشتهای تحت عنوان «ادبیات تطبیقی» دایر نشده است، بلکه پژوهشهای دقیق و علمی مفیدی نیز در این زمینه ارائه نشده است.«ادبیات تطبیقی» که میتواند بهعنوان شاخهی مهمی از دانش ادبیات امروز بهویژه در حوزهی نقد ادبی به بسیاری از پرسشهای ما پاسخ دهد، در دانشگاههای استان خوزستان هیچ جایگاهی ندارد.
از منظر جامعهشناسی زبان، دستاوردهای «ادبیات تطبیقی» یا «الأدب المقارن» در استان خوزستان بهویژه بین دو زبان فارسی و عربی و در همسایگی با کشورهای عربی، میتواند زمینهی مناسبی برای گسترش روابط و تعاملات بین فرهنگی ایجاد کند. گسترش تعاملات بین فرهنگی موجبات شناخت بهتر «دیگری» را فراهم میآورد و این شناخت، به تفاهم و دوستی و صلح پایدار میانجامد.«ادبیات تطبیقی نشان میدهد که اندیشههای آدمیان از یک منشأ برخاسته و باوجود اختلافهای ظاهری، در اساس میان آنها رابطه خویشاوندی است. درعینحال تطبیق آثار مختلف میتواند در رسیدن ملتها به تفاهم نقش مؤثری ایفا کند.»[۲]
«ادبیات تطبیقی» تعصبات قومی ناشی از خودبزرگبینی ملتها را از میان میبرد و با گذشتن از مرزهای زبانی، سیاسی و جغرافیایی، اشتراکات میان اقوام را برجسته میکند. در این راه حتی شناخت افتراقات نیز به ایجاد روحیه تحمل و احترام به عقاید دیگران کمک میکند.«ادبیات تطبیقی» در عین استقبال از تعاملات فرهنگی، بر حفظ هویت بومی تأکید میورزد و آداب و سنن ملی را رمز دوام و بقای هر ملتی میداند. بهاینترتیب بر عنصر کثرت در وحدت و وحدت در کثرت پافشاری میکند.
«ادبیات تطبیقی» ترازویی است که میتوان با کمک آن، جایگاه و موقعیت ادبیات ملی یک کشور را روشن نمود. ادبیات تطبیقی نقاط ضعف و قوت ادبیات ملی را نشان میدهد و از این راه در توانمندسازی و پویایی آن نقش مهمی ایفا میکند.امید است که خوزستان نقش تاریخی خود را در حوزهی زبانشناسی بازیابد و با تأسیس رشتهی «ادبیات تطبیقی» در مقطع دکتری در دانشگاه شهید چمران اهواز و نیز تشکیل انجمن علمی با همین عنوان متشکل از سخنگویان به زبانهای تعلیمی و مادری عربی و فارسی و انتشار مجلهی علمی در این راه گام عملی بردارد.
ایبسا هندو و ترک همزبان / ایبسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست / همدلی از همزبانی بهترست
غیر نطق و غیر ایما و سجل / صد هزاران ترجمان خیزد ز دل
اهواز – لفته منصوری
چهارشنبه ۷ بهمنماه ۱۳۹۸
۱ – Linguistic Contact
۲-اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۷۴)، جام جهانبین، تهران: جامی، ص ۸٫
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰