شش اپیزود از روزگار رسانه ای خوزستان ؛ متولیانی که برای یک روز زاده می شوند!

۱ )خیل بی‌ خبران؛ از همه جا مانده و رانده شده به سمت شغلی که “می گویند” هم خطیر است و هم شریف. اینگونه است که “رسانه” دریچه ای می شود برای پرتاب خیل ِ بی خبران به عرصه خبر. انزوای صاحبان و عاشقان خبر و ظهور کاسبان و مریدان عصر قجر، نتیجه ی چنین […]

۱ )خیل بی‌ خبران؛ از همه جا مانده و رانده شده به سمت شغلی که “می گویند” هم خطیر است و هم شریف. اینگونه است که “رسانه” دریچه ای می شود برای پرتاب خیل ِ بی خبران به عرصه خبر. انزوای صاحبان و عاشقان خبر و ظهور کاسبان و مریدان عصر قجر، نتیجه ی چنین نگرشی به رکن چهارم دموکراسی است: آخرین گریزگاه رهایی از بیکاری با هر علم و در هر سطحی.

۲ )قلب ِرسالت خبرنگاری؛ تبدیل رسولان ِآگاهی به سفیران آگهی. ردیف پرشمار تیترفروشان و سفارش نویسان در زد و بند پیدا و پنهان صاحبان رسانه با اربابان قدرت. خبرنگارانی بی مزد در سیطره ی تفکر سرمایه داری. با کمترین امکانات، بدون بیمه و پشیزی که کفاف چند رفت و آمد هم نمی دهد: استعماری نوین برای تبدیل صاحبان ِ رسانه به صاحبان سرمایه.

۳)مریدان قجری؛ مهجور کردن بازار نقد و نقادی و رنگ باختن تحلیل در فضای پرشمار ‌ِ “وی گفت”، “او اظهار داشت” و در نهایت نیز “این مقام مسئول خاطرنشان کرد”. انتشار چند باره در فضای مجازی و گاهی نیز اسکرین شات و پرینت، بی آنکه دانسته شود آن مقام مسئول چه گفت و آیا “وی” به وعده‌اش عمل کرد؟ رویکرد نوین مرید‌پروری رسانه‌ای مدیران ِ ضعیف و پیداش نسل مریدانِ قجری که صدای رسای اربابان قدرت می شوند در دو روی یک سکه : مدیران ضعیف و خبرنگاران مطیع.

۴ )هبوط شرافت در عرصه خبر؛ رونق خدمات متقابل: کارت هدیه و پورسانت در بازار داغ خبرهای ناخوشایند از رفتارهایی نابهنجار: جلساتی با شمار ِپرتعداد و صفی طویل و چشمانی منتظر برای چند هدیه. سفرهایی به مناطق زلزله یا سیل زده با روایتی مبهم از سر درآوردن هدایای یک بنیاد در جیب کسانی که قرار بود راوی مظلومیت‌ها شوند. دست ِ طلب و نیاز ِ صاحبان خبر در زمانه ی سرمایه داری صاحبان رسانه. و آبرو و اعتمادی که از رسانه ها ریخته می شود: سقوط جایگاه روزنامه نگاری.

۵ )خانه ی مطبوعات و ارشاد؛ متولیانی که برای یک روز زاده می شوند: هفدهم مرداد؛ بی هیچ حمایت. سیل پیام های تبریک و تشریفاتی نیم بند و چند ساعته در پاسداشت خبرنگار. و آنگاه رجعتی دوباره به روزگار خویش: “جزایری تک تک و بی رابطه در میان دریایی از بی خبری”. تعریف سالیان پیش جلال آل احمد از روزگار صاحبان قلم. روایتی مشابه عصر جدید رسانه ها ؛ صفی پراکنده که نه صف است و نه در پراکندگی اش اختلاف دعوایی نهفته. حلقه ی مفقوده ای که رسانه‌های استان سال هاست از بی عملی آن رنج می برند: خانه ی مطبوعات و ارشاد.

۶ )هبوط شرافت در عرصه خبر، خبرنگاران مطیع و تبدیل رسولان ِآگاهی به سفیران آگهی، ظهور کاسبان خبر و مریدان عصر قجر و هزار و یک وصف دیگر در نقدِ حال روزگار رسانه‌های خوزستان را صرفا با قید “برخی “، “عده ای ” و “تعدادی” باید خواند. با همه اتفاقات ناخوشایند، هنوز شرافت و‌ شجاعت در آوردگاهِ رسانه ای استان زنده است و هنوز، خبرنگارانی هستند که قلم و حریّت خود را به فروش نمی گذارند: و سوگند به قلم و آنچه می نویسند. نوشتن از موج محرومیت در سرزمین نفت، مظلومیت‌ مردمانش در میدان توحش تروریست‌ها، نجابت‌شان در سیل و زلزله و غیرت اقوامش در هشت سال جنگ‌ تحمیلی.

روز خبرنگار بر طلایه داران راستین عرصه اطلاع رسانی مبارک. با یاد و فاتحه ای برای درگذشتگان: حسین زراعتکار و زهره افتخاری ؛ زوج روزنامه نگاری خوزستان، کاظم کوه گیوی، علی هویسی، عفت فتحی، سوزان بختیاری.

هادی خوش سیما