ما به عنوان افکار عمومی چه کنیم؟ / هاشم دلفیه (سعدی)

اواسط هفته پیش اتفاق مبارکی در سطح شهرستان باوی افتاد که در نوع خود کم نظیر بود. “جلسه هم اندیشی و هم فکری در خصوص مسائل آموزشی و پرورشی” که به همت شوراهای اسلامی سه شهر ملاثانی، ویس و شیبان برگزار شد، ایده ای به هنگام، شریف و دلسوزانه ای است که می تواند آغاز […]

اواسط هفته پیش اتفاق مبارکی در سطح شهرستان باوی افتاد که در نوع خود کم نظیر بود. “جلسه هم اندیشی و هم فکری در خصوص مسائل آموزشی و پرورشی” که به همت شوراهای اسلامی سه شهر ملاثانی، ویس و شیبان برگزار شد، ایده ای به هنگام، شریف و دلسوزانه ای است که می تواند آغاز حرکتی نو در عرصه آموزش و پرورش منطقه باشد.از قرار معلوم شأن نزول این جلسات رتبه 34 شهرستان باوی در امتحانات سوم نظری خرداد ماه امسال، کاهش معنادار ورودی های دانشگاه از این شهرستان و ساماندهی مطلوب این ورودی هاست. بناست در این نشست ها نخبگان آموزشی و فرهنگیان باتجربه شهرستان بنشینند، و برای مسائل فوق چاره ای بیاندیشند. در طرف دیگر میز هم نمایندگان شوراهای سه شهر و مسئولان آموزش و پرورش حضور دارند که نقطه نظرات کارشناسان را دریافت کرده و تلاش بر اجرایی کردن آن ها خواهند داشت. یک خرد جمعی که به عمل جمعی بیانجامد.

آنچه در این نوشته می خواهم به ان اشاره کنم، نه بزرگ نمایی این اتفاق و نه کوچک کردن آن است. تنها به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی، سعی دارم از سایر گروه های اجتماعی به ویژه جوانان دعوت کنم، مسئولیت شان در برابر چنین نشست هایی را تشخیص داده و به آن عمل کنند.شاید دوستان جوان و هم نسل من ترجیح دهند با تردید به این جلسه و موضوع آن نگاه کنند و سرنوشت آن را به نمونه های قبلی تشبیه کنند: یک دورهم نشینی شیک و مجلسی که با یک دو جین تعارف و مصوبه پا در هوا، نیمه تمام خواهد ماند!

البته که این تردید یک راه نزدیک و مقرون به صرفه در مواجهه با هر پدیده نوظهور اجتماعی است. اما باید توجه داشته باشیم که این نگاه عواقبی دارد که مجبور به پذیرش آنهاییم. اینکه با نگاهی بدبینانه و صرفا انتقادی به هر طرح جدیدی نگاه کنیم، نتیجه آن وضعیتی خواهد بود که در حال حاضر گرفتار آن هستیم. اینکه همه از هم طلبکار باشیم، همدیگر را مقصر بدانیم و انگشت اتهام را به طرف دیگری نشانه رویم، کاری از پیش نخواهد رفت.

دوستان عزیز؛ پیشنهاد می کنم این بار، راه دیگری انتخاب کنیم و آن ((امید داشتن و حمایت کردن)) از این حرکت است. به هیچ وجه منظور من از امید و حمایت، تایید صد در صدی چنین طرحی نیست. بلکه منظور ایفای نقش اجتماعی مان به عنوان شهروندان یک شهرستان است. بدون شک شهروندی که دغدغه ی شهری آباد و توسعه یافته دارد، نمی تواند و نباید صرفا نقش بیننده داشته باشد. یک شهروند باید سهمی از مشارکت برای خود قائل باشد. او باید فعالیت های روزمره جامعه را رصد کند، نقاط ضعف و قوت را بشناسد، و برای کاهش اولی و افزایش دومی، تلاش کند. این می تواند یک رویه واقع بینانه و عملگرایانه نه در برابر این اتفاق، بلکه هر پدیده اجتماعی دیگر باشد.به نظر من نمایندگان ما در شورا، مسئولین آموزش و پرورش و کارشناسان و نخبگان فرهنگی و آموزشی این شهرستان، قدم اول را برداشته اند. اینکه ضرورت تشکیل چنین جمعی از طرف آنها شناخته شده، (حالا دیر یا زودش بماند) جای تقدیر و تشکر دارد. قدم بعدی را ما باید برداریم.

ما به عنوان مردم! ما به عنوان افکار عمومی!

در هر کسوت و جایگاهی که هستیم می توانیم به اشکال مختلف در تقویت این حرکت موثر باشیم. در ابتدا و حداقل انتظار این است که نظرات خود را با دست اندرکاران طرح در میان بگذاریم، چه در فضای مجازی و چه واقعی، پیشنهادات را مطرح کرده و انتقادات را به آنها گوشزد کنیم. دبیرخانه این جلسه که در شوراهای اسلامی هر شهر مستقر است، وظیفه رصد کردن و پیگیری نظرات مردمی را خواهد داشت.من به عنوان جوانی که فرصت حضور در چنین جمعی را پیدا کردم، ترجیح میدهم خوش بین باشم و تا آنجایی که در توان دارم در تقویت آن تلاش کنم. پیشنهادم این است که هر کس سرنوشت فرزندان این منطقه برایش مهم است، به این حرکت بپیوندد. شاید این حرکت تنها کور سوی امید برای تغییر باشد. نباید از دستش داد