پيام پيامبر اسلام (ص) به انسان‌ها و انسانيت‌ها / استاد محمدرضا حكيمي

«عَدلُ ساعـة خيرٌ مِن عبادة سبعين سنـة، قيامِ ليلِها و صِيامِ نهارِها»؛ يك ساعت، اجراي عدالت، بهتر است از هفتاد سال عبادت، كه انسان، همه شب‌ها را نماز بخواند، و همه روزها را روزه بگيرد. «- بحار، ٧٥ / ٣٥٢»در اينجا – و در اين روزگار !… – به بركت سخن فرابزرگ و سعادت‌آفرين پيامبر […]

«عَدلُ ساعـة خيرٌ مِن عبادة سبعين سنـة، قيامِ ليلِها و صِيامِ نهارِها»؛ يك ساعت، اجراي عدالت، بهتر است از هفتاد سال عبادت، كه انسان، همه شب‌ها را نماز بخواند، و همه روزها را روزه بگيرد. «- بحار، ٧٥ / ٣٥٢»در اينجا – و در اين روزگار !… – به بركت سخن فرابزرگ و سعادت‌آفرين پيامبر اكرم و اعظم (ص)، كه فرمودند: «يك ساعت اجراي عدالت، بهتر از ٧٠ سال عبادت است»، توضيحي هشدار‌دهنده مي‏آوريم و به خدا پناه مي‏بريم، و از درگاه الهي طلب توفيق مي‏كنيم.حكومت‏ها – اغلبِ قريب به اتفاق – در مسائلي چند، از جمله، در مورد عدالت و اجراي آن، با مردم صادقانه برخورد نمي‏كنند و راست نمي‏گويند؛ بلكه به شكل‌هاي مختلف: با عبارت‏پردازي و اصطلاح‌سازي، توده‌هاي خلق خدا را، و قشرهاي ناآگاه مظلوم و محروم را سرگرم مي‏كنند!

ما مردم، شيعه جعفري هستيم، يعني: چنين ادعايي داريم. شيعه از قديم‏ترين روزگاران خويش (كه به زمان پيامبر اكرم (ص) و سال‌هاي حيات پيامبر (ص) مي‏رسد…)، (٤) اساس و تكيه‏گاه و منبع الهي و استوار خود را، در «شناخت»هايي كه ياد مي‏شود، بر قرآن كريم، و تعاليم پيامبر اكرم «ص» و ائمه معصومين (ع) نهاده است، يعني در اين شناخت‌ها:

– شناخت توحيد ديني و قرآني،،

– شناخت اخلاق دين (تربيت و سلوك فردي و اجتماعي)

– شناخت احكام دين،

– شناخت مسائل قضايي در دين (و ضرورت حفظ حرمت و كرامت هر انساني، در دادگاه‌هاي اسلام، اگر اسلامي است ؟ !)،

– شناخت اصول معيشتي و مقررات اقتصادي (عدالت و قسط)،

– شناخت حريت و آزادي،

– شناخت حماسه و دفاع و…

تنها و تنها كارشناسان قرآن كريم و آگاهان از محتواي علمي و عملي قرآن، پيامبر اكرم(ص) و ائمّه معصومين هستند. و بيشترين تعاليم و احكام ديني و دستورات الهي، از حضرت امام جعفرصادق(ع) رسيده است، و از اين جهت شيعه را «جعفري» مي‏گويند، چون شيعه مدعي اين است، كه در علم و عمل، تابع و پيرو امام جعفر صادق(ع) است.اكنون ببينيم، اين امام بزرگ و حجت معصوم الهي، در تعريف «عدالت» چه فرموده‏اند و چه وضعيتي را (در زندگي مردم و سير اموال و امكانات در جامعه و اقتصاد و معيشت و چگونگي تصرف در اموال عمومي و خصوصي و توزيع امكانات در ميان همه مردم و…)، «عدالت» دانسته‏اند، و جز آن را- بالطبع- فريب و خيانت!

امام جعفر صادق (ع) مي‏فرمايند: «إِنّ النّاس يستغْنُون، اِذا عُدِل بينهُم (٥) هرگاه در جامعه، عدالت اجرا شود، همه بي‏نياز مي‏شوند (و ديگر، انسان محرومي و فقيري، و كمبودداري و نيازمندي، در همه سطوح و قشرها، و در همه نيازهاي گوناگون زندگي، بر جاي نمي‏ماند، و به چشم نمي‏خورد، چه فقر و محروميت‌هاي نامريي، و چه فقر مريي و آشكار) . در علم «اصول فقه»- با دلايلي عقلي و نقلي- ثابت شده است كه «تكليف ما لا يُطاق» (يعني: دستور دادن و تكليف كردن به كاري كه عملي نيست)، خلاف عقل است…پس، امام معصوم (ع)- كه خود، تجسم عقل است و هادي عقلانيِ انسان‌ها، از جانب خدا است- چيزي را كه عملي نيست مطرح نمي‏كند، و به اقتصاد منهاي فقر- اگر عملي نباشد- فرانمي‏خواند…

واقع اين است كه اكنون و در اين زمان‌ها، و با اين عملكردها و مديريت‌ها… جوانان وظيفه عقلي و شرعي دارند (يعني: هم عقل به آنان دستور مي‏دهد، هم شرع)، كه حقايق دين، و سخنان و پيام‌هاي پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) را ياد بگيرند… و خوب توجه داشته باشند كه، هر ادّعايي، يا هر گونه عملكردي و مديريتي، دين و دينداري و عمل به احكام دين نيست؛ اسناد و متون ديني موجود است، يكي همين حديث معتبر و شريف كه ذكر شد. بيايند و مقايسه كنند!

چرا حقايق دين و تعاليم معصومين (ع)، مظلوم واقع شوند، چرا ؟ !

پس، جوانان عزيز، كه به عاقبت زندگي مي‏انديشند، و مي‏خواهند نگاهبان مقدسات ديني و اعتقادي (كه كمال انساني و سعادت جاوداني در اينهاست) باشند، دستورات دين را بياموزند، و به متون ديني و كتاب‌هاي معتبر مراجعه كنند، و دين خدا و دستورات و احكام دين را ملاك قرار دهند… و اگر در عملكردها (از هر كس و به هرگونه)، خلافي ديدند، در عقايد خويش سست نشوند، و رابطه خود را با خداي متعال و معنويت قطع نكنند، و دنياگرايي‌ها، يا خلافكاري‌ها، يا اشتباه‌روي‏ها، دين آنان از دست‌شان نگيرد… و سرمايه نجات ابدي آنان را تباه نسازد! و از ابديّتي آرامش‏بخش محروم‌شان نكند! كه ديگر، بازگشتي و فرصت جبراني نيست…

انسان مومن، خداپرست، انسان دوست، و عدالت‌گستر… در ابديّت آرامش‏بخش، در آنجا، در رواق‌هاي بلند طاق، در سرودستان‌هاي زيبايي‌هاي جمال الهي… و تجلي‌هاي رحماني و رحيمي… و تحقق‌هاي تسبيحي و تقديسي، با سرودخوانان ملكوت، و تسبيح گويان جبروت… در همارگيي جاودان، سرود مي‏خواند… به همراه پاكان و نياكان و بهترينان… (و حسُن أولئك رفيقاً)، هماره و هماره… و لذتي روحي و پايدار، از اين بالاتر، قابل تصور نيست.