تبریکی نه آنگونه!

غلامرضاجعفری : می خواهم به سیاق هر ساله نوروز، متنی در تبریک رسیدن عید بنویسم و بگویم حالتان خوش و ایام به کام، اما نمی توانم ضمن نوشتن چنین متنی، به یاد خانواده های ماتم زده نباشم، خانواده های کرونا زده، خانواده های سیل زده، خانواده های فقر زده، خانواده های ماتم زده،ماتم گرفته! و […]

غلامرضاجعفری : می خواهم به سیاق هر ساله نوروز، متنی در تبریک رسیدن عید بنویسم و بگویم حالتان خوش و ایام به کام، اما نمی توانم ضمن نوشتن چنین متنی، به یاد خانواده های ماتم زده نباشم، خانواده های کرونا زده، خانواده های سیل زده، خانواده های فقر زده، خانواده های ماتم زده،ماتم گرفته! و تلخی روزگار از میان کلمه هایی که انتخاب میکنم، راه فراری به درون متن می یابد و گریز را ناممکن می سازد.

عید باشد و بخواهی کلامی بنویسی و بگویی ای عزیزان سلام، عید آمده و ایام نوروز است و جهان به شادمانی و رقص برخاسته و طبیعت، آدمی را به لبخند دعوت میکند، اما آنچه در متن باقی می ماند صدای زوزه باد است که گویی در خرابه ها آواز می خواند، صدای جغد است که از روزگار تیره و تار ما نوحه می خواند، پژواک صدای پای کلاغ است در خانه مان گویی! که کلمه های شاد و رقصان در برابر انبوهی از اندوه و رنج،تکیده مانده اند و انگار حتی کلمه هایمان یتیمند!

می خواهم تبریک بگویم، به جد می خواهم تبریک بگویم، می خواهم به عادت هر ساله از امید بگویم و از سال نویی که حالمان را خوب میکند، اما بوی منتشر الکل، پتکی است بر روی وجدانم؛ بویی که حالا به آزادی در کوچه و شهرهایمان، خیابانگردی میکند ، بی هراس از آنکه دهان را بو میکند! و این از عجایب تاریخ است و در گوشه ای از کتاب تاریخ خواهند داشت؛ در این جا مردمی می زیستند که حتی الکل توان تحریک احساس سرخوشی در آنها را نداشت، ولو اینکه حس آمده از الکل، حسی بی مایه و فطیر باشد! خواهند نوشت در این جا مردمانی از کنار زندگی گذشتند بی آنکه زندگی کنند و مرگ حتی در میان الکل، به قصد جانشان نشسته بود! و من می خواهم تبریک بگویم؛ اما یک نفر بگوید برای چه چیز باید مبارکباد خواند! و از صدای مبارکباد خواندنمان چگونه شرم نکنیم وقتی صدای شیون و زاری مردمان همه چیز زده، حتی در میان خوابها رهایمان نمی کند، رهایمان نمیکند چرا که هر کدام ما سوژه جذابی است برای ویروسی که حتی نامش غریب است!

ویروسی که هیچ بهانه ای را به جا نگذاشته و نشانمان داده آنکه باید کاری کند نه تدبیر میداند و نه راه امید بخشیدن را؛ و حالا من مانده ام و مقداری کلمات ظاهر ساز که میخواهند فریبم دهند تا بگویم های دوستان، سال نویتان مبارک!