پرستو…..! – قسمت ۱۵

عارف خصافی : با گذشت زمان ، شاهد تغییرات شکلی در وجود پرستو بودیم.تفاوتی غیر باورکردنی را مشاهده شده بود.او بدلیل عدم آموزش دراز مدت و مستمر ، دریافت که در بیشتر نشست ها برای حفظ سلامتی خود باید سکوت را ترجیح دهد و هیچگونه اقدامی جهت اظهار نظر انجام ندهد. از سوی دیگر نیز […]

عارف خصافی : با گذشت زمان ، شاهد تغییرات شکلی در وجود پرستو بودیم.تفاوتی غیر باورکردنی را مشاهده شده بود.او بدلیل عدم آموزش دراز مدت و مستمر ، دریافت که در بیشتر نشست ها برای حفظ سلامتی خود باید سکوت را ترجیح دهد و هیچگونه اقدامی جهت اظهار نظر انجام ندهد. از سوی دیگر نیز ، پرستو نا خود آگاه وارد یک بازی شده بود که بزرگترین مشکل پیش روی او وجود افرادی فرصت طلب و سودجو است که مدام در پی تخریب او بودند .
این افراد خوراکی جز عملکرد سابقش را نیافتند.

احمد دوستی بنام هادی داشت ، چون نتوانسته بود وارد شورا شود ، به یک رقیب بد ، تبدیل شده بود و سعی می کرد تا احمد را تخریب نماید.انواع ترفندها را استفاده میکرد .متاسفانه، فقر پرستو باعث شده بود تا پرستو در کف خیابان پرورش یابد و از کوچکترین پیشرفت های اجتماعی نیز محروم بماند ،و شکل ظاهری او نیز نمایانگر خاص و عام شده بود.هادی از این بهانه ها استفاده ی بسوء میکرد .چون می دانست پرستو دختری بی پروا و گستاخ است و کسی جرأت رویارویی با او را نداشت و از یک نوع لات گری، برخوردار بود.هر آنچه بر پرستو پیش می آمد او را بیدارتر میکرد و بر تجربه او افزوده می شد.

ادامه دارد