انجمن خانقلی و آموزش و پرورش خوزستان!

محمد شریفی : آهای عمو خانقلیِ زنجیرباف ، زنجیر آموزش و پرورش را بافتی ، پشت کوه انداختی …. کاندیداهای ثلاثه را جا انداختی. دِلُم سُوخ٘ت، دِلُم بِرِش٘ت، دِلُم کَوابه/ خانقلی نقشه کشید، دِلُم خَراوِه..

مصرع اول بیت بالا بخشی از ادبیات عامیانه ی ایل بختیاری است که من با حفظ امانت آن را نقل به واقع نمودم. اما مصرع دوم را از بُن و بیخ به میل و سلیقه ی خودم دست کاری،سُمبه کاری و یک مقداری چکش کاری نمودم تا انجمن عمو خانقلی خودمان که این روزها آوازه ی لنترانی اش گوش فلک را کر کرده است. را می خواهم به شما عزیزانِ دل معرفی کرده باشم .معنای تحت اللفظی مصرع اول این است، که از کارهای محیرالعقول جناب خانقلی دلم سوخت ، جزغاله شد و مثل گوشت دم سیخ در منقل آتش کباب شده است.مصرع دوم که در کارخانه ی خودم مونتاژ ناقص شده است ، می گوید: بازهم خانقلی نقشه ی شوم کشیده است و دلم از تبعات این نقشه مضطرب و مشوش است. اما این خانقلی کیست ؟

خانقلی آدم عیار و هفت خطی است و بسیار پر اشتها که این شکم کارد خورده اش سیرایی نداره، خانقلی انجمن داره ،حزب داره، نوچه داره، جیب پر از پول داره، زبون چرب و نرم داره، پشتش به کوه قاف گرمه، به بیگلر بیگی وصله ، برای هر اداره کاندیدا داره، با چپ و راست دَمخُوره ،توی کارش وارده ، مو لایِ درز لیفش دَر نمیره، حانقلی کارش حساب داره ، کتاب داره، دست در دعا و جادو و جنبل داره، فیسبوک داره، کانال داره، با آموزش و پرورش صفا داره، برای مدیرکلی نقشه ها داره، با اون یکی صفا داره با این یکی وفا داره ، ناز و کرشمه و ادا داره …آهای عمو خانقلیِ زنجیرباف ، زنجیر آموزش و پرورش را بافتی ، پشت کوه انداختی …. کاندیداهای ثلاثه را جا انداختی… آهای خانقلی زنجیرباف….پست بعدی در راه است.