اورکت!

دکتر لفته منصوری : دوست گرامی‌ام عبدالزهرا عابدی (حمیداوی) فرزند مرحوم “عمو یابر” رزمنده‌ی دوران دفاع مقدس از خطه‌ی مجاهدان ملاثانی؛ مدتی پیش به بسیج مراجعه کرده و از برگه‌ی تسویه حساب و «تحویل اورکت» پس از اتمام مأموریت ۶۳ ماهه‌ی مرحوم پدرش، عکسی گرفته و برای من فرستاده است.عمو یابر ۴۱ سال از جنگ […]

دکتر لفته منصوری : دوست گرامی‌ام عبدالزهرا عابدی (حمیداوی) فرزند مرحوم “عمو یابر” رزمنده‌ی دوران دفاع مقدس از خطه‌ی مجاهدان ملاثانی؛ مدتی پیش به بسیج مراجعه کرده و از برگه‌ی تسویه حساب و «تحویل اورکت» پس از اتمام مأموریت ۶۳ ماهه‌ی مرحوم پدرش، عکسی گرفته و برای من فرستاده است.عمو یابر ۴۱ سال از جنگ بزرگ‌تر بود (متولد ۱۳۱۸)، ۵/۲۵ سال جنگید (۶۳ ماه) و ۱۹ سال بعد از جنگ رخ در نقاب کشید و به دیدار معبود شتافت (متوفی ۱۳۸۶).

عمو یابر این‌چنین بود که حتی این اورکت را برای خود به یادگار نگذاشت. نمی‌دانم بعد از عمو یابر چند رزمنده دیگر این اورکت را پوشیده‌اند؟ آخه برخی لباس‌ها عمری طولانی تر از پوشنده‌شان دارند! شاید این اورکت گم شده است در زیر خاک؛ بر تنِ شهیدی در هنگام وصال! یا چاک چاک شده است، بر تنِ جانبازی در انتظار! یا کهنه و مندرس شده باشد، در انبار تدارکات گردان! سرنوشت اورکت مهم نیست! مهم ارزش «تحویلش» هست! ارزشی که زود هنگام کهنه شده است! حتی خیلی زودتر از عمر لباس!

آری امروز «تحویل» همان ارزشِ برخاسته از «مسئولیت» ژنده و پاره پاره شده است. از آن هنگام که زیرآب «مسئولیت» را زدند و «ریاست» را به جایش نشاندند! دیگر تمام شاخ و برگ و میوه آن از جمله «تحویل» را به باد سپردند!

دیگر تحویل نمی‌دهند؛ هیچ چیز را! نه خانه‌ی سازمانی، نه خودروی سازمانی! نه لپ‌تاب سازمانی! و نه قدرت را و نه ثروت برآمده از آن را! حتی به حکم قضایی و قانونی نمی‌دهند! نمی‌دهند چون مالک شدند! چون این مُلک را صاحب شدند!

و ما در هفته‌ی دفاع مقدس چه «حسرت‌ها» یا چه «خسران‌ها» یی را گرامی بداریم؟ دستاوردها یا از دست دادن‌ها را؟ رویش‌ها یا ریزش‌ها را؟!امروز به زمان حبس شده در عکس‌ها نگاه می‌کنیم! به نوستالژی خاطره‌های گرفتار در زمان و مکان! به «عمو یابر» و یارانش! به این امید که نسیمی از آن هوا تنفس کنیم!