کاش لفته بنداز سیاسی داشتیم!

در سن نوجوانی در دهه شصت ، بعد از درس و مشق، همه چیز ما تقریبا بازی فوتبال بود ، هم ورزش بود هم تفریح و هم سرگرمی ، خلاصه فوتبال برای ما خیلی بیشتر از یک بازی بود ، شاید هم به علت اینکه ان زمان نه ماهواره نه گوشی همراه و نه اینترنت، […]

در سن نوجوانی در دهه شصت ، بعد از درس و مشق، همه چیز ما تقریبا بازی فوتبال بود ، هم ورزش بود هم تفریح و هم سرگرمی ، خلاصه فوتبال برای ما خیلی بیشتر از یک بازی بود ، شاید هم به علت اینکه ان زمان نه ماهواره نه گوشی همراه و نه اینترنت، نه فضای مجازی بود .حتی تلوزیونها هم سیاه و سفید بودند .

در هفته شاید یک بار تلوزیون نگاه میکردیم ٱن هم برنامه ورزش و مردم ،اگر هم تا ساعت پخش برنامه بیدار میموندیم ، چون اغلب از خستگی بازی ،تاشب میشد خوابمان میبرد.لفته بنداز یکی از بچه های هم تیم ما بود ، لفته هیکل و بنیه قوی داشت ولی بازی وی خیلی ضعیف بود . اما مربی تیم ، همیشه در مسابقات وی را بصورت فیکس بازی میداد ،لفته در طول مسابقه ، کاری به روند بازی نداشت و هواسش فقط به مربی تیم بود که چه موقع به وی اشاره بدهد .مربی تیم هم هر موقع میدید که بازیکنی از تیم حریف خوب بازی میکرد ، اشاره(بنداز) را به لفته، میداد و اوهم بازیکن خوب حریف را زمین گیر میکرد ، برای همین به او لفته بنداز میگفیم .همیشه پیروزی تیم را مدیون لفته بنداز میدانستیم چون بهترین بازکنان تیمهای حریف را زمین گیر میکرد .وقتی فعالیت بعضی از فعالان سیاسی ابناء الجلده را میبینم یاد لفته بنداز میفتم با این تفاوت که لفته هیچگاه بازیکن خودی را نمیزد اما این بعضی فعالین سیاسی فقط و فقط مشغول زدن خودیها هستند .نمیدانم شاید مربی تیم حریف انها را خریده یا اینکه زدن خودیها منفعتی دارد .اما ای کاش یک لفته بنداز سیاسی داشتیم که بازیکن حریف را بزند نه بازیکن خودی!

ستار ناصری