چرا برخی مسئولان بشدت مسئولیت ناپذیر شده اند؟

همواره از خود می پرسم که چرا برخی مسئولان در این سالها، دستگاههای تحت مدیریت خود را به سمت و سوی منافع شخصی و گروهی هدایت می کنند و ابایی از حساب و عِقاب قانونی یا برخورد و اعتراض افکار عمومی ندارند؟ دقیقا به خاطر دارم حداقل یک دهه قبل وقتی یک مطلب انتقادی متین […]

همواره از خود می پرسم که چرا برخی مسئولان در این سالها، دستگاههای تحت مدیریت خود را به سمت و سوی منافع شخصی و گروهی هدایت می کنند و ابایی از حساب و عِقاب قانونی یا برخورد و اعتراض افکار عمومی ندارند؟ دقیقا به خاطر دارم حداقل یک دهه قبل وقتی یک مطلب انتقادی متین که متضمن انتقاد از عملکرد یک مسئول بود را در یکی از روزنامه های ملی یا محلی کار می کردم، آن مطلب اثر خود را بصورت مستقیم یا غیر مستقیم بر جای می گذاشت.

اما اکنون بویژه سه یا چهار سال اخیر اوضاع بگونه ای دیگر رقم خورده است. بعنوان مثال یک سازمان بزرگ و پر مخاطب بنام آموزش و پرورش صدها نفر را خارج از رویه قانونی و صرفاً بر اساس شیوه ی پارتی داری تحت عنوان حق التدریسی به استخدام در می آورد و موجی از بدبینی و بی اعتمادی نزد جوانان فاقد آشنا یا پارتی نسبت به کل سیستم ایجاد می کند و برغم صدها نوشته ی انتقادی و حتی افشاگرانه آب از آب تکان نمی خورد و روند استخدام غیر قانونی نه تنها متوقف نمی شود بلکه احتمال تکرار موج دوم استخدامهای پارتی داران بویژه غیر بومیان نیز بشدت وجود دارد.واقعاً از خود می پرسم که دلیل این بی مبالاتی برخی صاحب منصبان نسبت به قوانین و بی اهتمامی آنها نسبت به افکار عمومی و اطمینان آنها از نبود هرگونه بازخواست در چیست؟

به نظر صاحب این قلم عوامل متعددی در بوجود آمدن این وضعیت نابهنجار و بی سابقه دخیل بوده است. اولین دلیل از بین رفتن قُبح اعمال غیر قانونی در نظام اداری است بطوریکه بعضاً به این قبیل سوء استفاده ها، بهره مندی از فرصت نیز گفته می شود. دومین عامل در خلق این شرایط دخالت نمایندگان در انتصاب این صنف از مدیران و تضمین بقای آنها برغم سوء مدیریت و تخلفات آشکار آنهاست. در همین راستا می توان به تعاملات!!

برخی وزراء و نمایندگان مبنی بر عدم استیضاح بشرط ابقاء یا عزل مدیر کل نفع رسان!!! اشاره کرد. سومین دلیل حضور کم‌‌ رنگ رسانه های حرفه ای و برخوردار از مناعت طبع، و میدان داری قلم های سرگردان در فضای مجازی که عمدتاً در قد و قواره ای بسیار نازل و هابط نه تنها نارسایی ها و حتی تخلفات یک مدیر را نمی بینند بلکه بشکل بسیار شرم آور و صرفاً بخاطر برخی بهره مندیهای بسیار دون و ناچیز، مدیر مزبور را به گونه ای متفاوت با آنچه هست نشان می دهند و یا برعکس. نکته مهم در این بحث این است که؛ ” اگر کسی هم بخواهد این قبیل اقلام بازاری، پرده در و در عین حال مداح را نقد کند، واقعا متحیر می ماند که چگونه می شود اشخاصی که با الفبای روزنامه نگاری و قواعد بسیار ظریف آن بویژه اصل متعالی اخلاق آشنا نیستند و فضای قلم و تضارب آراء را به معرکه گیری، و هتاکیهای کوچه بازاری و بهره مندیها و انتفاعهای بی ارزش اشتباه گرفته اند، چگونه می شود نوشته های شبه گفتاری این جماعت پر تعداد را نقد یا به اصلاح تدریجی آنها امیدوار شد ” . در پایان متذکر می شویم که نقد فوق نسبی است و هستند کسانی که از قابلیت بازدارندگی موجود در فضای مجازی به بهترین شکل ممکن استفاده می برند. روی این سخن متوجه قلمهای آبکی، متزلزل و حرامی صفتی است که در ورای هر مدح و ذمشان، مقداری ناچیز از انتفاع را جستجو می کنند.

 علی عبدالخانی – روزنامه نگار

 پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷