من ایرانی‌ترم!

۱- ترجیح می‌دهم حادثه تروریستی ۳۱ شهریور اهواز را «لخت» و «عریان» بنامم تا «کور»! حادثه‌ای که نقاب‌دار نیست. حادثه‌ای که هیچ شعار «ایدئولوژیک» یا «انسانی» یا «قومی» آن را توجیه نمی‌کند. گرچه هیچ نوعی از «تروریسم» موجه نیست؛ اما حادثه‌ی تروریستی اهواز هیچ نقاب و لعابی را به‌صورت ندارد و جز یک جنایت عریان، دژخیمانه […]

۱- ترجیح می‌دهم حادثه تروریستی ۳۱ شهریور اهواز را «لخت» و «عریان» بنامم تا «کور»! حادثه‌ای که نقاب‌دار نیست. حادثه‌ای که هیچ شعار «ایدئولوژیک» یا «انسانی» یا «قومی» آن را توجیه نمی‌کند. گرچه هیچ نوعی از «تروریسم» موجه نیست؛ اما حادثه‌ی تروریستی اهواز هیچ نقاب و لعابی را به‌صورت ندارد و جز یک جنایت عریان، دژخیمانه و بزدلانه هیچ‌چیز دیگر نیست. به همین جهت جز آمریکا، اسرائیل و آل سعود همه‌ی دنیا این جنایت را محکوم نموده و از آن ابراز تنفر کردند.

حتی سازمان ملل متحد! حتی کودکان آفریقایی برای شهید محمدطاها اقدامی، کوچک‌ترین قربانی این حادثه نوشتند: (We are all Taha). حتی سخنرانی دیشب ریاست جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد که مستدل، منطقی، حق‌طلبانه و به زبان فاخر دیپلماتیک ایراد شد و در سطحی دیگر وعده‌ی «گوشمالی سخت تروریست‌ها» توسط مقام معظم رهبری و بیانیه‌های همراه باعزت و اقتدار نیروهای امنیتی و قوای مسلح ایران در مقام «انتقام» از تروریست‌ها و حامیان آن‌ها؛ ناشی از فرصت بزرگ حادثه‌ی تروریستی اهواز برای دیپلماسی کشور و دکترین دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی و وحدت ملی کشور است.

۲- طرح اصلی حادثه تروریستی ۳۱ شهریور اهواز روی «میز ایران» در سیا به ریاست مایکل دی آندریا و «اتاق طرح ایران» در وزارت راهبردی رژیم صهیونیستی به ریاست سیما شاین و بر اساس قراردادهای وسوسه‌انگیز فروش تسلیحاتِ پروژه‌ی «ایران هراسی» نیم تریلیون دلاری عربستان سعودی با آمریکا است. هدف طراحان اصلی جنایت بی‌نقاب تروریستی اهواز، جبران شکست‌های راهبردی سنگین و عقب‌افتادگی ژئوپلیتیک آمریکا و همزمان جلوگیری از تعمیق قدرت ایران و محور مقاومت در منطقه است.

۳- اما حادثه‌ی تروریستی ۳۱ شهریور اهواز علاوه بر این فرصت بالفعلِ بزرگ، یک تهدید بالقوه‌ی بزرگ هم دارد. چنانچه برخی در فضای مجازی و رسانه‌ای و شوربختانه برخی از نمایندگان مردم خوزستان در مجلس شورای اسلامی تصریحاً یا تلویحاً انگشت اتهام را به سمت «قوم ولایتمدار عرب ایرانی» گرفته‌اند. گویی ایثارگری‌ها و رشادت‌های معاصر و نه حتی دورِ تاریخی این قوم پرافتخار ایرانی را در جهاد عشایر عرب علیه استعمار انگلیس به فتوای فقیه و مرجع نامدار شیعه مرحوم سید محمدکاظم طباطبایی یزدی صاحب عروه الوثقی را نادیده انگاشتند؟! و یا مجاهدت‌های این قوم سلحشور را در جریان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که یکی از طولانی‌ترین، پرهزینه‌ترین و وسیع‌ترین جنگ‌های دنیا (۱/۵ برابر جنگ جهانی اول و ۲ برابر جنگ جهانی دوم بوده است) با تقدیم هزاران شهید و مجروح و معلول از مام میهن پاسداری کردند؛ به طاق نسیان سپرده‌اند. در همین حادثه تروریستی اهواز که در سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و نمادی از انتقام به خاطر مقاومت و پیروزی ملت ایران در جنگ بود و خون عزیزترین فرزندان این مرزوبوم اعم از فارس، عرب، بختیاری، گتوندی، بهبهانی، شوشتری، دزفولی، خرم‌آبادی و اصفهانی در هم آمیخت و خاک تفتیده اهواز را بارور ساخت تا درخت و میوه‌ی شجاعت، شهامت، ایثار و شهادت در این دیار نمیرد.

۴-گویی برخی کنشگران سیاسی «ایرانیت» را یک کالا پنداشته‌اند که قومی بیشتر و قومی کمتر از این متاع بهره‌مند هستند. یا «ایرانیت» ابزاری برای زر و زور و تزویر برخی بر برخی تلقی شده است. خیر، «ایرانیت» یک هویت است. یک تاریخ همسان در یک سرزمین مشترک است. «ایران» یک تمدن ریشه‌دار است که همه‌ی اقوام این مرزوبوم آن را ساخته‌اند و به میراث آن افتخار کرده و از آن پاسداری می‌کنند. اگر بنا بود «ایرانیت» درجه‌بندی شود. این قوم عرب هست که ایرانی‌ترین قوم ایرانی است. چراکه در جنگ تحمیلی هر دو طرف منازعه عرب – عرب و شیعه – شیعه و همسایه  بودند. جز اینکه قوم سلحشور و شجاع و بصیر عرب دل درگرو مام میهن داشتند و نیرنگ صفین را نخوردند و دل به امام زمانشان سپردند؟! جز این بود که به هویت ایرانی خود می‌بالیدند؟! اما بدانیم هویت مانند خون است. آن‌سان که خون رنگین‌تر نداریم؛ هویت ایرانی‌تر هم نداریم.

۵-   اما «من ایرانی‌ترم» رمز گفتمانِ برخی برای تصاحب قدرت و ثروت و شهرت بیشتر است. این گفتمان مجهز به روشنفکر، مدیر، سازمان، پول و رسانه برای هژمونی بر فعالان سیاسی و اجتماعی به‌منظور جلوگیری از پیگیری مطالبات به‌حق مردم خوزستان است. فرزندان مؤمن، انقلابی، صادق و ایثارگر خوزستان بهترین مدافعان حقوق مردم خود هستند. نه دشمن ایران در اینجا جایی دارد و نه آن‌کس که ادعا می‌کند ایرانی‌تر است. این سازواره‌ی وصیت‌نامه الهی – سیاسی امام  خمینی است که فرزندان انقلابی‌اش را موظف کرده است تا نظام برآمده از انقلاب اسلامی را برمدار آرمان‌های اولیه‌اش نگهدارند.

اهواز – لفته منصوری