ترامپ ، آمریکا و افول قدرت اقتصادی امپریالیزم جهانی!

نقطه عطف شکوفایی آمریکا پس از جنگ دوم جهانی ، در شروع جنگ ویتنام ، آغازگرسراشیبی گردیده بود،که نمود آن در چند دهه آینده، آمریکا را با خطر فروپاشی روبرو خواهد نمود . نقطه تمایز امپریالیزم آمریکا و امپریالیزم اروپا در نوع دمکراسی بحث انگیز دوران های سنت و مدرنیت میباشد که امپریالیزم های اروپایی غیر مهاجر دوران استعمار کهن در دستور کار خود داده بودند ، تحولات دهه های چهل و پنجاه میلادی ورود امپریالیزم جوانی را رقم زد که عامل استعمار نو می بود .

این امپریالیزم در تکیه بر بهره وری بهینه ، گوی سبقت را از امپریالیزم اروپایی دوران استعمار کهنی از جمله فرانسه وانگلستان و … ربود که با شروع جنگ ویتنام ، عمق استراتژی خود را شوروی در راستای ممانعت از نفوذ نگاه ایدوئولوژیک عدالت محوری آن بلوک تعریف و راه مقابله را دمکراسی سیاسی به همراه تفکیک طبقاتی در قالب رفاه طبقاتی بر مبنای رشد اقشار متوسط معرفی می نمود که جنگ سرد را رقم زده . در این باب انقلابات چپ در آمریکای لاتین ، جنبش های آزادی بخش در سرتاسر جهان وجنبش های رهایی بخش وبلاخره در فالب جنبش عدم تعهد با همه فراز و نشیب،هر چند با مشت آهنین امپریالیزم اروپایی غیرمهاجر و امپریالیزم مبالغ دمکراسی سیاسی اروپایی مهاجر روبرو گردیده تا به جایی که حتی بقای آنان در تهدید می بود

اما بلاخره در دوران ظهور افغانستان نوین تحت رهبری حزب دمکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن)دو شاخه زحمت کشان و پرچم به رهبری ببرک کارمل ونور محمد تره کی در دنبال روی از رهبران از رهبران چپ آمریکای لاتین و همسایگی شوروی نماینده اردوگاه جهانی انترسوسیالیست پرولِتاریا چالش بزرگترآن از ظهور جمهوری اسلام سیاسی به رهبری امام خمینی(ره)و فروپاشی شوروی در ١٩٩١ فراروی امپریالیزم متحد شده قرار داده که در دل آن اسلام نظامی القاعده پرورش و حوادث ١١ سپتامبر را رقم زد . این خط ممیزی شیب افول رقم خورده امپریالیزم اروپایی مهاجر را تند و شتاب استحاله آن را شدت بخشید بطوری که با نوعی سردگمی سیاسی رشد نژادی پرستی یکی از آفات های اتحادیه های دمکراتیک همچنین تفسیر مواضع آنها از دمکراسی سیاسی به نظامی و لشکر کشی به افغانستان ، عراق ، لیبی ، راه اندازی انقلابات مخملی در کشورهای تازه استقلال یافته از فروپاشی شوروی مدیریت اعتراضیات در افریقا و بخشی از خاورمیانه تحت نام ساختگی بهار عربی و زنجیری از جنگ های منطقه ای نمود که نه تنها راه نجات امپریالیزم در حال اتحاد جهانی را هموار ننمود بلکه مسیر فراروی امپریالیزم قدرتمند اروپایی غیر مهاجر را از تولید به شکل خدماتی هدایت نمود و ترامپ نماینده دلالی امپریالیزم را روانه بازار جهانی نمود که خود عامل شکاف عمیق امپریالیزم در حال اتحاد و سرمایه داری وابسته به آن گردیده است که این شکاف بانگ رسوایی ، دمکراسی سیاسی فرمایشی را دایما بلندتر و بلندتر در نزد افکار عمومی جهانی نمود . تا به جایی که منجر به ایجاد مقدمات جنگ تجاری گردید ، امروز امپریالیزم اروپایی مهاجر دایما در این باتلاق بیشترفرو رفته و دمکراسی مردمی غرب آگاهی افکار عمومی جهانی را به مقابله طلبیده است و عامل رشد شکاف های بیشتراجتماعی،نژادی ، قومی ، مذهبی ،طبقاتی ، اقتصادی ، رقابت تسلیحاتی ، رشد گروههای شبه نظامی بوده که با گسترش آنها خود را نیز در معرض خطر فروپاشی قرار خواهد گرفت.

امیر آهن جان – روابط بین الملل

کلید واژه ها:١-امپریالیسم ٢-بهردری ٣-بهینه ۴-تسلیحات