خواهرم و برادرم چه کنیم؟!

من و یا شما خواننده گرامی جزء آن جمعیتی هستیم که اصطلاحا” به آن “جوان” می گویند.دوره ای از عمر چند روزه و چند ساعته که برخی آن را ناز میکنند و به آن “بهار عمر” میگویند.اگر میدانستند این روزها من و هم سن و سال هایمان که گویا بیش از همه چیز “سال”  به […]

من و یا شما خواننده گرامی جزء آن جمعیتی هستیم که اصطلاحا” به آن “جوان” می گویند.دوره ای از عمر چند روزه و چند ساعته که برخی آن را ناز میکنند و به آن “بهار عمر” میگویند.اگر میدانستند این روزها من و هم سن و سال هایمان که گویا بیش از همه چیز “سال”  به روزگار طلب داریم شاید این برخی نظر دیگری داشتند.داغ قصه های پدرهایمان از جنگ و تجاوز وحشیانه رژیم صدام  و زخم های برجامانده بر در و دیوار شهر که بیش از پیش بر سینه هایمان سنگینی میکند هنوز خوب نشده بود که بم نفس هایمان را به لرزه در آورد.  پلاسکو هنوز داشت درد میکرد که سانچی قلب هایمان را غرق در اشک کرد.هنوز برای آتنا دختر خردسال که قربانی وحشت شهوت اجتماعی!!! بود داشتیم مرثیه می خواندیم که خبر تجاوز به دختران ایرانشهر ما را انگشت به دهان کرد.

و این روزها که هم “فریاد العطش” خوزستان گوش وجدان های ما را کر کرد.گویا من و تو باید کاری میکردیم که نکردیم.و حال سوال از تک تک ماست که “برادرم و خواهرم چه کنیم؟!” شعار جوانگرایی ما را پیرکرد و انگار کسی به ما گرا نداشت و این ما بودیم که دلخوش حرف های پشت تریبون بودیم. در اردیبهشت ۹۶ قسمتی از ما به قسمت دیگر لقب “فریب خورده” داد و قسمتی دیگر به آن قسمت “ساده اندیش” و هیچ کس حتی خودمان هم به خودمان فکر نکردیم!!

حال چه کنیم؟! شاید پاسخ ساده است.اما اجرای آن سخت است .باید قانون را بر رفتارهای روزمره خود دیکته کنیم! هم صدا باشیم به نخبگان روی بیاوریم و بها بدهیم و به افراط و تفریط همانگونه که باید به سیگار و اعتیاد نه بگوییم محکم “نه” بگوییم.کار به حرف های این و آن نداشته باشیم به حرف هایی که پدر شرمنده از خانوادش میگوید گوش بدهیم.ما امروز بیش از آنکه به سخن گفتن و سخن شنیدن محتاج هستیم به عمل و تمرین حق طلبی محتاجیم.ما به امید حتی بیشتر از وقت برای اصلاح وضعیت فعلی نیازمندیم.ما به همدلی حتی بیشتر از “تعداد نفر”  محتاجیم.ما به حساسیت در مطالبه ی شفافیت نیازمندیم.

محمد حمودی