“موتاسیون”

دربحث علوم زیستی، مطلب در خور توجهی وجود دارد تحت عنوان اثر محیط بر رفتار و عادات موجودات ازجمله بشر. دانشمندانی که در این زمینه کارکرده و صاحب نظرند، بیان می کنند، رفتاری که ازموجودات سرمی زند تحت تأثیر دو عامل مهم است ،یکی وراثت است و دیگری محیط. با مقوله وراثت کاری نداریم ولی […]

دربحث علوم زیستی، مطلب در خور توجهی وجود دارد تحت عنوان اثر محیط بر رفتار و عادات موجودات ازجمله بشر. دانشمندانی که در این زمینه کارکرده و صاحب نظرند، بیان می کنند، رفتاری که ازموجودات سرمی زند تحت تأثیر دو عامل مهم است ،یکی وراثت است و دیگری محیط. با مقوله وراثت کاری نداریم ولی درخصوص محبط اینگونه است که بعضا”رفتارهای وراثتی را هم تحت تأثیر قرار داده و باعث تغییر عادات و رفتارهایی می شود که ازطریق وراثت انتقال پیداکرده و جنانجه مداومت و استمرار چاشنی قضیه شود، کلا”آن رفتار وراثتی تغییر ماهیت داده و به صورت دیگری عیان می گردد.

خاطرم هست درکتب زیست شناسی آزمایشی بودکه در آن با تغییرمحیط گنجشک های زبان بسته شرایطی فراهم شدکه فصل جفت گیری از تابستان به زمستان تغییر کرد و در نسلهای بعد به صورت پایدار ماند در واق​ع در این امرجهش ژنی [ موتاسیون] صورت گرفته بود. تحقیقات دانشمندان و همچنین یافته های علمی و تجارب انسانی نشان می دهد “کاهش میل به مشارکت در بزنگاه ها یاهمان ریسک پذیری باافزایش سن رابطه مستقیم دارد و عوامل بیولوژیکی دخیل است”

اصولا”با افزایش سن ازجذابیت امور و تلاش درجهت اصلاح و بهبود کاستی خواهدشد. به طورمثال؛ هیجانی که درطناب زدن درسن ١۵سالگی وجود دارد قطعا”در سن ۴۵سالگی ار آن خبری نیست. در فعالیت های فکری و جسمی دیگر وضع به همین منوال است. از سوی دیگر افراد جوان معمولا”نمره بیشتری در زمینه هیجان طلبی نسبت به افراد سن بالاتر کسب می کنندو اصلا”ریسک پذیری و هیجان ناشی از دخالت در امور و تغییر وتحول ازخصلت های بارز دوره جوانی است.

لابد ازخود می پرسید دوموردبالا جه ربطی به هم دارند؟ عوامل بوجوداورنده ماهیت رفتاری چه دخلی به ریسک پذیری جوانان وریسک گریزی پیران یا همان جوانان دیروز دارند؟ یادآوری موارد فوق الذکر در راستای چرایی و چگونگی پدید آمدن یکی ازعلت های اصلی و حتمی عقب ماندگی این دیار می باشد.

به زعم حقیر در اینجا جوانان مستعد که نیروهای بالقوه اندو برای راه انداختن ماشین توسعه به مثابه موتور محرکه میباشند، به تجربه دریافته اند.نقش آفرینی دراداره اموروسری بین سرها داشتن با حقگویی و بیان دردها و آلام و مطالبه بهبودی که همانا “ریسک پذیری”باشد منافات دارد و در تضاد است. نتیجتا” اغلب درهمان بد و امرع طای بازی در میدان مدیران را به لقایش بخشیده وبه مرور”ریسک گریز”گشته اند.

و بالعکس؛ جوانان دیروز و موسپیدان امروز بواسطه اینکه چیزی برای ازدست دادن ندارندو در واقع گندمشان را آرد کرده و الکشان را آویزان نموده اند، همواره صدایشان بلند است ، به عبارتی ناخود آگاه و برخلاف طبیعت وجودی شان “ریسک پذیر”شده و خلعت ریسک گریزی را ازتن در آورده و به کناری نهاده اند. پس قبول بفرمایید [دیر زمانی است این وادی گرفتار یک جهش ژنی یا همان موتاسیون درزمینه مدیریت شده و خود خبرنداریم]

عبدالامیر عنافجه