ماهم ایرانی هستیم!

۱۳ سال با زلزله ۱۰ ریشتری گرد و خاک دست و پنجه نرم می کنیم .زلزله گرد و خاک ناگهانی نیست بلکه از دور خود را نشان می دهد اما بسیار ناجوانمردانه جان می گیرد.زلزله گرد و خاک خانه ها را نمی لرزاند اما همه را خانه خراب می کند و به خاک عزا می […]

۱۳ سال با زلزله ۱۰ ریشتری گرد و خاک دست و پنجه نرم می کنیم .زلزله گرد و خاک ناگهانی نیست بلکه از دور خود را نشان می دهد اما بسیار ناجوانمردانه جان می گیرد.زلزله گرد و خاک خانه ها را نمی لرزاند اما همه را خانه خراب می کند و به خاک عزا می نشاند.زلزله گرد و خاک بطور آنی جان کسی را نمی گیرد ، اول نفس مردان ، زنان و کودکان ما را به شماره می اندازد و انگاه خفه می کند و آرام و در دراز مدت به کام مرگ می فرستد.

علت زلزله ها در اعماق زمین است و کسی آن را نمی بیند و قابل کنترل نیست اما ریشه زلزله گرد و خاک روی زمین است و در کنترل مدیران است. مدیرانی که با اجرای طرح های انتقال آب و سدسازی های غیرکارشناسی مرگ تدریجی مردم را رقم زده اند.۵ میلیون خوزستانی طی ۱۳ سال دچار مرگ تدریجی شده و علاوه بر کسب جایگاه نخست بیماری های سرطانی ، تنفسی و پوستی سالانه شاید صدها نفر راهی دیار باقی می شوند بی آنکه کسی خبری از میزان کشته ها و مصدومین این زلزله مصنوعی بدهد.

طی ۵ سال گذشته به اعتراف مدیران استان حدود ۱۰۰ هزار خوزستانی جهت در امان بودن از زلزله گرد و خاک به استان های شمالی مهاجرت و ترک دیار کرده و چه بسا طی ۱۳ سال بیش از ۱۵ درصد جمعیت خوزستان خاک زده ، رحل اقامت در شهرهای دیگر گزیده اند .سالانه میلیاردها تومان از سبد هزینه های خانوارها که با شق النفس بدست می آید از آن دست صرف دوا و درمان شده و به دخل بیمارستان ها سرازیر می شود.از سوی دیگر برخی دستگاههای عریض و طویل در عوض کمک به مردم و امداد و نجات خاک زدگان ، به کمک گرد و خاک آمده تا زودتر نفس مردم اهواز را بریده و مرگ زودرس آنها را تسهیل کنند که در این وادی شرکت های نفتی و صنایع نیشکر گوی سبقت را از دیگران ربوده اند.

در شهر من وقتی زلزله گرد و خاک می آید ، مدیران گرفتار بحران بی تدبیری می شوند و در عوض نجات شهروندان ، آنان را با هیولای خاکی تنها رها کرده و بجای یافتن راه چاره ، چاه را به مردم نشان می دهند.برای مردم خاک زده اهواز کسی در استان های دیگر کمپین حمایت راه نمی اندازد ، علی دایی ها حسابی باز نمی کند ، روسای سازمان ها ، وزیران و …. برای سفر به اهواز ترافیک هوایی و زمینی ایجاد نمی کنند ، در تیتر نخست روزنامه ها نامی از شهر من دیده نمی شود، کسی در گوش نوزادهای تولد یافته در شب های خاکی اهواز اذان و اقامه نمی خواند ، کسی از “تخم لق” طرح های انتقال آب و سدها مانند مسکن مهر سراغی نمی گیرد، خبری از کمک های دولتی ، مردمی و بین المللی به مردم خاک زده اهواز به گوش نمی رسد ، مدیران استان ما در گفتگو با رسانه ها همه چیز را آرام و هوا را بهاری توصیف می کنند ، صدا و سیمای ما در فضای شاعرانه بسر می برد ، کسی برای نجات این مردم احساس تکلیف شرعی و انسانی نمی کند و ……

امروز که در خیابان های خلوت اهواز چهره غبار گرفته برخی کودکان و پیرمردان را می دیدم که چگونه با سرفه های بلند غربت و مظلومیت اهواز را فریاد می کردند ، لحظه ای به خود آمده و گفتم : آیا ما ایرانی نیستم؟ آیا ما انسان محسوب نمی شویم ؟ چرا کسی این فریادها را نمی شنود؟……

نعیم حمیدی