اشتغالزایی در آنسوی آلزایمر !

شخصی را فرض کنید که روزانه یا ماهانه مبلغ معینی تحت عنوان خرج منزل به همسر خود می دهد. آن شخص و به دلایلی که بر خانواده پنهان بود، به یکباره تصمیم به قطع آن مبالغ ضروری و حیاتی برای یک مدت طولانی (چندین سال) می کند. شخص جفاکار و مفروض ما پس از چندین […]

شخصی را فرض کنید که روزانه یا ماهانه مبلغ معینی تحت عنوان خرج منزل به همسر خود می دهد. آن شخص و به دلایلی که بر خانواده پنهان بود، به یکباره تصمیم به قطع آن مبالغ ضروری و حیاتی برای یک مدت طولانی (چندین سال) می کند. شخص جفاکار و مفروض ما پس از چندین سال رها کردن ذاتی ترین وظیفه خود، بیاد ظلم روا رفته بر خانواده غرق در مشکلات خود می افتد و بدون لحاظ یا جبران آنچه بر سر آن خانواده طی این مدت طولانی رفت، تصمیم گرفت تنها بخشی از خرج روزانه قطع شده را با تبلیغ و سروصدای هرچه تمامتر، مجددا بپردازد. عجیب آنکه شخص مفروض این مقال از این اقدام خود بعنوان حرکتی مسئولانه و افتخار آفرین یاد می کند.

قضیه آموزش و پرورش استان خوزستان در آنچه خواهیم خواند، شباهت بسیاری به مقدمه مفروض این مقال دارد، بعنوان مثال ایرنا در ۱۸ مهر ۹۶ مطلبی با تیتر زیر را به نقل از احدی از مدافعان منتشر می کند :<<اداره کل آموزش و پرورش با جذب ۶ هزار مربی پیش دبستانی، پیشتاز اشتغالزایی در خوزستان است>>در رابطه با این موضوع چند نکته بعرض خوانندگان می رسد:

اشتغال بمعنای استفاده از فرصت به وجود آمده در اولین زمان ممکن‌ است. بعنوان مثال اگر نیاز مدارس ما به مربی پیش دبستانی در سال نود و دو ۱۰۰۰ نفر بوده باشد و همان نیاز در سال نود و سه به ۲۲۰۰ نفر افزایش پیدا بکند و تا سال ۹۶ به ۵۰۰۰ نفر رسیده باشد، فرض منطق و قواعد مرتبط به مدیریت آموزشی آن است که نیازهای هر سال در همان سال تامین می شد تا از رهگذر خلاء های بوجود آمده با گسستهای آموزشی – تعلیمی مواجه نشویم اما آموزش و پرورش به دلایل مختلف بویژه ضعف چانه زنی و قدرت اقناعی مدیریت آن در متقاعد کردن وزارتخانه مبنی بر تزریق تدریجی نیرو طی سالهای گذشته عملا کمبود نیرو در این اداره کل را به اوج خود رسانید، بگونه ای که نتیجه این بحران نرسیدن بسیاری از مدارس به اول مهر جاری بود.

برخلاف بسیاری از اظهار نظرهای غیرکارشناسانه و مدح گونه باید گفت که قصه جذب نیروهای حق التدریسی و تشبیه آن به رکورد اشتغالزایی در استان خوزستان بی شباهت به مفروض اول این مقال که سالها حقوق بدیهی و اولیه خانواده اش را قطع و بدون شرم از دوره قطع و تحمیل آنهمه محنت به افراد تحت تکفل خود، از جاری کردن دوباره آن حق اولیه با افتخار یاد می کند و از آثار منفی سالیان پر‌رنج که بر خانواده اش وارد شده چیزی نمی گوید، نیست.

آری کم کاری، ناکارآمدی مدیریتی در تامین نیرو، ناتوانی در اقناع وزارت نسبت به تامین نیروی بسیار ضروری طی ۵ سال گذشته، تبدیل شدن وضعیت نبود معلم به یک بحران و دغدغه اجتماعی و… از مشخصه های این دوره از مدیریت آموزش و پرورش استان خوزستان است و صحیح نیست عده ای این واقعیات و در راس آنها تنزل شاخصهای آموزشی را از یاد ببرند و فاتحانه فریاد بزنند که << خوزستان پیشتاز اشتغالزایی در جذب مربی پیش دبستانی است >> ؟!

در پایان تنها متذکر می شویم که در معنای دقیق و علمی کلمه، این موارد به هیچ عنوان مصداق اشتغالزایی نیست بلکه احیای فرصتهایی است که بواسطه نامدیری حاکم بر آموزش و پرورش طی چندین سال گذشته سوخته به شمار می رفتند.جلوگیری از سوختن یک فرصت در زمان مناسب هنر است، لذا انبار کردن چندین ساله فرصتهای سوخته بدلیل ضعف کارکردی و بی اعتنایی نسبت به آثاری که سوختگی بر جسم تعلیم و تربیت برجای گذاشته یا می گذارد به هیچ عنوان نمی تواند دست آوردی هنرمندانه و افتخار آفرین تلقی شود. نکته بهداشتی این نوشتار آن است که؛ آلزایمر را باید جدی گرفت.

 علی عبدالخانی
 ۱۸ مهر ۱۳۹۶