اشرف مخلوقات تو نیستی! / دکتر فاضل خمیسی
برخی گیاه شناسان مدعی آن هستند که گیاهان دارای هوش بوده و میزان آن در انواع آنان متغییر است ، بطوریکه سازگاری، عدم ثمر دهی مناسب در پاسخ به تغییرات محیطی ،پذیرش یا عدم قبول لقاح،پاسخ به موسیقی و ثمردهی و زندگی اجتماعی آنان با یکدیگر(تحقیقات نشان داده تراکم گیاهی مناسب موجب رشد بهتر گیاه […]
برخی گیاه شناسان مدعی آن هستند که گیاهان دارای هوش بوده و میزان آن در انواع آنان متغییر است ، بطوریکه سازگاری، عدم ثمر دهی مناسب در پاسخ به تغییرات محیطی ،پذیرش یا عدم قبول لقاح،پاسخ به موسیقی و ثمردهی و زندگی اجتماعی آنان با یکدیگر(تحقیقات نشان داده تراکم گیاهی مناسب موجب رشد بهتر گیاه میشود) ، و شاید سایر ویژگیهایی که تاکنون کشف نشده گیاهان را رقیبی سر سخت برای هوش بشری قلمداد مینمایند.
اما غرض از این نکته ورود به مباحث خلقت شناسی یا اکوسیستم نگاری نیست ، بلکه غرض آنست، که بیان شود همانطوریکه هر کسی نمیتواند مدعی شود که اشرف مخلوقات است و این اشرافیت تابع اصول و شرایطی است که یکی از آن اصول اینست که تشخیص برترین و اشرفترین بعهده آن داور لایزال باقی جل جلاله است و هر کدام از ماها بدنبال کسب این مقام هستیم لازمه آن احترام به مخلوقات خداوندی در هر رده ای که باشند بوده و حق حیات و ارتباط تداوم بار با این مخلوقات را جویا باشیم. در این راستا اگر بر این موضوع به فهم رسیدیم که خلقت دارای مسیر و هدف مشخصی است که خداوند با امر اختیار در اراده انسان قرار داده و به این شعور واقف شویم که هیچکدام از ما مالک و صاحب حقیقت نبوده و حقیقت در انحصار هیچ فرد و گروه خاصی نبوده و همگی در جستجوی آن هستیم
نفی دیگری و حذف انسان و حتی گیاه و حیوان بنا به خود پسندی و از روی خود سری نه تنها جایگاهی نخواهد داشت بلکه بقا و احترام به بودن در کنار هم معنا و مفهوم پیدا خواهد کرد . ارزش مداری اشرف مخلوقات، در طالب حق و نه صاحب آن تبادر این مفهوم است که آدمی همیشه تلاش میکند که بهترین باشد و این تلاش وقفه ناپذیر ،قابل نقد ،تراجع ،باز خوانی و عقل پسند ی و حتی تجدید مسیر و تفکر است، دراین راست است که شاهدیم استکمال و اشرافیت انسان در گرو اعمال اختیاری و تلاش گونه او برای رسیدن به مقامی است که فرشته بی اختیار اجازه صعود به آن را ندارد.
این جایگاه موهبتی نیست که خداوند به عده ای داده و دیگران را از آن محروم کرده باشد ، زیرا در اینصورت نه تنها با عدل الهی منافات بلکه راه توجیه را برای دو گروه (خوبان و بدکاران) باز نموده ، این جدا سازیهای جغرافیایی، نژادی ، زبانی و طبقاتی مایه ارج و قرب به مفهوم انسانیت نیست ، بلکه همانطور که در همه ادیان تمایز واقعی انسانها ذکر میشود ،این میزان معرفتی اوست که جایگاهش را در بین مخلوقات بالا و پایین میکند. طبیعی است همانطور که تطور عقلانی و معرفتی انسان افزایش پیدا میکند حس نوع دوستی ،خلقت را یک سیستم واحد دیدن و احترام به مفاهیم بلند عدالت ورزی و انجام وظایف محوله بعنوان یک مخلوق و نه صاحب خلقت و حتی نماینده خالق نقش پیدا میکند ، در اینجاست که برتری رنگ میبازد و همه سعی میکنند بهترین باشند، اینجاست که متدین ،دین را نه در زمان و اعمال خاص بلکه یک جریان مستمر خود سازی و خدمت رسانی تعریف نموده و سعی میکند به آنچه در نیایش میگوید باور داشته و آنها را سکنه اعمال خود گرداند . خداوند باری تعالی لیعبدون را برای آموزش و تغییر ما قرار داده و اصرار بر واجبات ادای آنها صرفا برای بهبود رفتارهاست ،که میبینیم امروزه تکرار را از بهترین روشهای یادگیری و ماندگاری بشمار میآورند .
در این مسیر اندکی اندیشه و خروج از بند لجاجت و عقل را سیال دیدن و احترام به فلسفه خلقت و نه تفسیر مطلق آن باعث میشود برای سلایق دیگران و آثار دیگران و انتخاب آنان و خویش را مالک و برتراز آنها ندیدن زندگی مسالمت آمیزتری در کنار هم تجربه نماییم ، اما اگر حس کنیم از بقیه بهتر میفهمیم و عقاید ما بدون اجازه نقد از عقاید و تفسیر های بقیه برتر است و انجماد فکریمان موجب حذف و یا نادیده گرفتن دیگران شود ،باید به اشرافیت انسانیمان شک کنیم ، و بدانیم که خلقت صحنه مصاحبت و لذت بردن از بودن در کنار هم با همه ریز و درشت آن از سنگریزه های کنار دریا تا اندیشه های بلند صعود و همجوار شدن با خداوند متعال است،
دکتر با این مقاله افوق جدیدی در بینش اجتماعی ایجاد کردید
احسنت دکتر. جدا زیبا بود