آسیب شناسی تخریب های اخیر؛ ما و میراث امام / محمد مالی

ما و میراث امام به رشته تحریر در آورد. از عنوان برگزیده برای این جستار، آغاز می کنم.آیا امام یک حقیقت تنها تاریخی در سپهر سیاسی معاصر در جامعه ایرانی است که می بایست درون مرزهای جغرافیایی کشور، بدون هر گونه تاویل و تفسیری به قدسیتی عرفی مبدل شود و در بیرون آن چنان مورد […]

ما و میراث امام به رشته تحریر در آورد. از عنوان برگزیده برای این جستار، آغاز می کنم.آیا امام یک حقیقت تنها تاریخی در سپهر سیاسی معاصر در جامعه ایرانی است که می بایست درون مرزهای جغرافیایی کشور، بدون هر گونه تاویل و تفسیری به قدسیتی عرفی مبدل شود و در بیرون آن چنان مورد تحریف و تهاجم باشد که تو گویی هر چه بر قدسیت آن، ورای پیوست های توضیحی، افزوده می شود شعله های دریدن حرمت او زبانه بیشتری می گیرد؟! و این گونه است که پدیده دینی – سیاسی قرن حاضر تنها پس از گذشت بیست و هفت سال از ارتحال او هم در داخل کشور مظلوم است و هم در خارج؛ گر چه هنوز هستند دلدادگانی که حضرت روح الله را آن چنان که باید می شناسند. برای من اما که در نوجوانی با شنیدن خبر هجران آن عارف کامل، خون از مژگان چکانده و سر در گریبان گرفتم و هنوز لانه را از هوای بال های او گرم می بینم تامل در باب نگاه تاریخی به میراث امام کم تلخ و دهشتناک نیست.

82188460-70938178

بی گمان؛ پس اندیشه تاریخی انگاری امام، رهیافتی ظالمانه نهفته که در صدد است، ساری و جاری بودن راه و خط و مکتب او متوقف و او تنها در حصار رخدادها، وقایع و زمانه خود تحلیل و بررسی شود. این راستی! یک هدف جدی و دامنه دار است که تنها به هتک امام ما رضایت نمی دهد، تهی سازی انقلاب از امامی که یکپارچه ظلم ستیز، ضد فساد و ساده زیست بود از دلایل تخریب های اخیر علیه امام راحل است. حال به عنوان این نوشتار با وضوح بیشتری می نگریم. آیا سکوت آگاهان، در برابر تصمیمات و تدابیر امام با دستاویز قدسی و تاریخی بودن این رفتارها، عنان کار را به ناجوانمردان نمی دهد تا با عرضه روایت های نامعتبر، ناقص و عنادآلوده؛ تاریخ را با قلمی زهرآگین نگاشته و فردا را از رجوع برون متنی به گفتار و قرینه آفرینی رفتار امام تهی و بری سازند. مگر امام ما خود از صدر محمدی(ص) و عاشورای حسینی(ع)، صلح حسنی(ع)، انتظار فعال مهدوی و کینه های سقیفه ای و بدر و حنینی و نفاق و کج فهمی خوارجی برای راه بری سفینه انقلاب در غوغای کینه ها و فتنه ها بهره ها نجست، پس چگونه است که امروز شوربختانه، منطبق با نسخه های دیگران! باید از راه و نام او عبور کرد به بهانه تاریخی که هر روز تکرار می شود و تنها این نام ها و جای هاست که رنگ می بازند و حال آن که رودخانه در همان مسیر است.

آیا نمی توان سرانگشت مصادیق زنده و ملموس اسلام امریکایی و مرتجعین واپسگرای خشک مغزی که امام ما با جمیع آن ها یک عمر در ستیزه بود را ورای این تحریف ها و تخریب ها رصد و مشاهده کرد؟ اصولا مراد ما از نقد و رد قدسی سازی امام که در موازات شکوه از تحریف او بیان داشتیم، چیست؟ نکند در طوفان مچ گیری های سیاسی و سوء برداشت های باندی، این طرفه نیز قربانی آن غمزه شود. از نو برایت می نویسم؛ از نگاه این قلم، گر چه امام ما معصوم نبود اما رویه حکومت داری او را پس از معصومین(ع)، می توان به عنوان الگویی برای همیشه تاریخ اسلام در نظر داشت. با قاطعیت می گویم، مجموعه افعال و گفتار امام؛ قابل دفاع، بدون کمترین نقص و شبهه و عاری از هر گونه خطای انسانی است؛ پس باید اجازه داد شبهات مطرح و زوایای تصمیمات و تدابیر امام توسط نخبگان امین و عالم تشریح و توضیح داده شود، این جاست که قدسی سازی امام به معنای تعطیل بیان حقایق تاریخی انگاشته و راه برای تسویه حساب های تاریخی با این حقیقت همیشه زنده گشوده شده است.

به راستی، آن چنان که نیاز ما به امام، مستمر و لاینقطع است؛ دفاع از او به معنای بیان جزییات تصمیمات و رمزگشایی از حرکت هایش، نه شعار بافی و احساس پراکنی با مصرف فردی، بدون وقفه و با شدت می بایست ادامه داشته باشد. تاریخ انقلاب بدون امام، کاغذی بی خط و دریایی بی ماهی است، این تاریخ باید با حریت به تحریر رفته و کرسی هایی برای نقد آن فراهم آید، بدون نقد هیچ مکتب و روایت و میراثی بر جای نخواهد ماند. امام را در قالب جناحی کانالیزه نمودن، تاریخ را وارونه نوشتن است، باید خط انقلاب با همه رنگ ها و طیف ها و لهجه ها مدعی امام باشد و یک لحظه و آنی خود را پیش و پس او نبینیم که اگر چنین شد و انحراف از معیار پدیدار گردید، آن چه هست دیگر ارتباطی با راه و مکتب و میراث او ندارد.

آفت نگاه مناسبتی به امام و هزینه کرد سیاسی _ جناحی از این سرمایه اجتماعی بزرگ برای هر واقعه کوچک، خطر مهیبی است که باید برای آن چاره ای جست و یافت کرد. امام چون دوره حیات، باید در هوای جمهوری اسلامی تنفس شود تا انقلاب به تاریخ نپیوندد، تا من و تو و ما همیشه انقلابی بمانیم، تا این چتر مهربان و قدرت مسلط که اقوام، طوایف، نگاه ها و سلایق مختلف را در طلیعه ٥٧ گرد هم آورد و برای نخستین بار در تاریخ معاصر اجازه نداد حتی یک وجب از خاک وطن به دست منحوس دشمن آغشته شود؛ هماره و همیشه گسترانیده بماند. امام ما مظهر شکیبایی و نجابت بود، قهر او لاجرم از باب دفاع از بیضه اسلام و ناموس میهن و ارض مقدس وطن، و مهر او بدون استثناء و در انحصار هیچ گروه و مسلکی قرار نمی گرفت.

طرفه اینکه، بت شکن تاریخ معاصر ایران به نامه نگاری با استکبار متهم می شود و جعل در خدمت بنگاه های سخن پراکنی تکه های این پازل را در کنار هم قرار می دهد. یا امروز در سایه و همزمان با توافق ارتجاع نفتی با نفاق بعثی، فایل صوتی ناقص و بدون پس و پیشی منتشر می شود. فردا را نمی دانم اما مظلومیت امام ما گویی تمامی ندارد، از یاد نبریم که تکریم امام نام گذاری خیابان و بلوار و ابنیه عجیب نیست، نام او بلند است و نیازمند این تظاهرات تبلیغی غریب نیست، تکریم امام پاسخ شفاف و با شجاعت به شبهات است، او که با فقه پویا، راه تازه ای بر ساخت، حالا باید با منطق پویا از میراث و مکتبش دفاع کرد، میراث و مکتبی که هویت ماست.

هویتی که مبتنی بر آن، مردم اساس حکومت و مطالبه ملت، کارویژه نظام حاکم است. هویتی که اگر امروز اختلاس و حقوق نجومی و ایستادگی در برابر قانون؛ ویژه خواری، رانت بازی و تجمل و بازی گردانی یقه سفیدها؛ آن چنان قبیح و مذموم است که مهر ابطال را به شناسنامه سیاسی کنشگران جامعه ایرانی الصاق می نماید. هویتی که با سحر منطق آن، آزادی و تحمل و مدارا در مدار جامعه ماست و هر چه خلاف این مدار برانگیزاند، فرو می پاشد، هویتی که نه به استبداد، نه به استکبار، نه به استعمار از آن سرچشمه می گیرد و تا فرداهای بسیار اگر ما می توانیم نتیجه هویتی است که امام به ما بخشید. آری، امام هویت ماست، وقتی این روزها مصلحت جویانه سکوت کاسبکارانه روا می داریم، وقتی با ژست روشنفکرانه با هر موج مخالف، هم نوا می شویم، وقتی که وقتی نیست یادمان باشد این هویت ماست که در معرض تهاجم است، همین.