اروند، یا نقشه راهی برای تبدیل یک نام به کابوس!! / دکتر غلامرضا جعفری

گمان نمی کنم به طور معمول هیچ کس طرفدار رانت خواری، از هر نوعش، باشد،مگر آنانکه از این رانت ها بهره ای ببرند و البته پیش از رسیدن به رانت،جان و جهان و وجدانشان را به یکباره فروخته باشند، هر چند که گاه رانت چندان بزرگ است که باید نام دیگری برای چنین معنایی یافت، […]

گمان نمی کنم به طور معمول هیچ کس طرفدار رانت خواری، از هر نوعش، باشد،مگر آنانکه از این رانت ها بهره ای ببرند و البته پیش از رسیدن به رانت،جان و جهان و وجدانشان را به یکباره فروخته باشند، هر چند که گاه رانت چندان بزرگ است که باید نام دیگری برای چنین معنایی یافت، مثل انحصاری که در اختیار خودروساز داخلی قرار داده شده تا این به اصطلاح صنعت، در این جهان جهنده جای خود را بیابد، اما و در هر حال خودروساز داخلی با طرفیت و حمایت بخشی از مدیران، سالهاست خون مردم را در شیشه کرده و خون آشام جان خسته ملت است،

۲۰۱۵۰۶۱۲_۱۸۴۶۰۹

همانگونه که مدیریت ناکارامد پیشین در استان بدون شناخت اولویت ها و معضلات اصلی استان فقط مشغول به نشان دادن عضله و هیاهو برای هیچ بود،تو گویی پهلوان پنبه ای که فقط هوار می کشد اما در برابر غول رقیب آهسته از میدان در می رود،غول بیکاری،غول آب ناآشامیدنی،غول کارون لخت شده، غول ریزگردهای ناجوانمرد، غول باران های اسیدی، غول … وچه اندازه این غول ها بسیارند و آنوقت رانتخواران محترم معرکه می گیرند که های سر پهلوان پنبه مان سبز، که درود بر مدیریتی که سبیل های ما را روغن کاری می کند و آنکه می آید لطفا روغنش را فقط چرب تر کند؛ حتی اگر بچه های این سرزمین به جای مدرسه، به واسطه پل کریه فاضلاب و نهرها و جوی های روباز لعنتی، سر از زیرخاک دربیاورند. آنوقت اگر کسی بپرسد کدام یک اولویت ماست؟ خودروی اروندی و یا چندین هزار نقطه…؟!

به دست داشتن در ساخت آلت قتاله ای چون پراید متهم می شود ! تو گویی این چند میلیون سکنه سرزمینی به نام خوزستان که روزگاری آباد بود و مقصد مسافران خسته و گرسنه از اقصی نقاط ایران، همکاسه با یاوه سازان داخلی هستند که نام خود را به گزاف و ناراستی خودروساز نهاده اند! اما به واقع کدام یک اولویت است؛ دو یا سه یا چهار یا پنج و یا حداکثر ده هزار نفر اروندی نشین و یا حفاظت از بیش از سه میلیون انسان ایرانی که در شناسنامه شان همراه با محل صدور از خوزستان، نوشته شده که باید در برابر این همه غول کریه و دشواری مزمن در استان شنوای هوراهای پوچ برخی نیز باشند؟

!هوراهایی که حالا آماده اند جانشین مدیر ارشد پیشین را به همان بیراهه اروندی و یا هزاران چاله همزاد بکشند، خاصه که در این بیراهه های سنگلاخی،گرد و غباری کور کننده از جنس زر جاده را پوشانده! اما با شما هستم مردم! به راستی اولویت این مدیریت تازه و نوین کدام باید باشد!؟ شما و مصائب روزمره تان از خاک و آب و حتی آفتاب و یا سرزمین رویاهای اروندی با مرکب های جادوییش؟!

رویایی که تکرار بی ثمرش به فاجعه شبیه تر است، فاجعه منطقه آزادی که تنها نتیجه اش برای استان شبیه یک هیچ بزرگ است،بزرگ به اندازه همه اعتباراتی که می توانست استان را به رونق و توسعه هدایت کند و حالا هیچ، هیچی همانند چند صد عدد خودروی اروندی؛ همان تاویل تازه از آبنبات چوبی، و دریغ از توسعه، دریغ از اروند؛ رویایی که حالا کابوس مردم است.