الگوی مترقی ۲ به ۱ و مشارکت پذیری حداکثری،تقابلی محلی و تطابقی ملی! / عبدالمنعم حمیدی

فارغ از کشمش های سیاسی « اصلاح طلبان عرب » و « عربهای اصلاح طلب » بررسی الگوی ۲ به ۱ از لحاظ نظری بسیار مهم می باشد چرا که تمامی کنش های سیاسی ، صحیح یا غیر صحیح در نهایت می بایست بر اساس یک اندیشه سیاسی استوار باشد و اتفاقا « اصلاح طلبان […]

فارغ از کشمش های سیاسی « اصلاح طلبان عرب » و « عربهای اصلاح طلب » بررسی الگوی ۲ به ۱ از لحاظ نظری بسیار مهم می باشد چرا که تمامی کنش های سیاسی ، صحیح یا غیر صحیح در نهایت می بایست بر اساس یک اندیشه سیاسی استوار باشد و اتفاقا « اصلاح طلبان عرب » بر ابعاد فکری دیدگاه و موضعگیری خود به قوت پافشاری می کنند لذا پشتوانه فکری الگوی ۲ به ۱ را مورد بررسی قرار می دهیم.اهواز یکی از کلان شهرها و یکی از قطب های بزرگ اجتماعی فرهنگی کشور و بزرگترین محل تجمع مردم عرب ایرانی می باشد.

اهواز از لحاظ تاریخی دوره های مختلفی را طی نموده است ، از لحاظ باستانی ، اهواز در کنار شوش از شهرهای مهم عیلامی بوده است (به عنوان یک شاهد و مثال يادآور مي گردد كه در میدان شهداء (۲۴ متری) کتیبه های میخی کشف گردیده است)اما این شهر با وجود حوادث و اتفاقات فراوان طبیعی و اجتماعی در گذر تاریخ همچنان به موجودیت خود ادامه داده و کانون فرهنگی و اجتماعی مهمي در طول بیش از شش هزار سال بوده است. اما خصوصیات خاص و اهميت این شهر از لحاظ جغرافیایی و تاریخی تا بدانجا است که به کل این منطقه و جلگه خوزستان و شهرهای منطقه ، کورالاهواز و اقلیم الاهواز گفته می شد. و نام سوق الاهواز نیز در آن برهه به صورت اختصاصی تر بر شهر اهواز اطلاق می شده است ، شاید اوج انحطاط و ضعف شهر اهواز در ۱۲۰ سال پیش بوده است که بنا به نقلي در شهر تاریخی اهواز تنها ۶۳ خانوار زندگی می کردند و حتی بنا به شواهدی شهر پیرامونی ویس در آن زمان آبادتر از اهواز بوده است؛من حیث المجموع شهر اهواز به ترتیب ادوار تاریخی از لحاظ اجتماعی و سیاسی جایگاه شهرهای شوش ، شوشتر(تستر)، هویزه، دورق، شادگان و خرمشهر (محمره) را به ارث برده است،

لذا این شهر نه به عنوان یک کلان شهری همچون کرج که کلان شهری هجین و بی اصالت و مدرن , بلكه شهري است كه نمایندگی یکی از پاره های ایرانی یعنی مردم عرب ایران را بدوش مي كشد و نمايندگان آن فقط نماينده مردم شهر اهواز نيستند و اين نماينده ها علاوه بر نمايندگي افراد اهوازي نمايندگي بعدي از ابعاد تشكيل دهنده ايران اسلامي مي باشند.به همین دلیل این شهر از لحاظ سیاسی باید بتواند با حداکثر توان، ابعاد اجتماعی و تاریخی خود را به کانون قدرت و قانونگذاری منعکس نموده و بدین شکل مشارکت حداکثری مردم عرب ایرانی كه جزئی از یک کل واحد بزرگ به نام مردم ایران است را به نمایش بگذارد لذا و بنا به آنچه ذکر گردید در ابعاد محلی اهواز بجای تز ۲ به ۱ ، با ارسال ۳ نماینده از مردم عرب ایرانی می تواند بهترین و عالیترین مشارکت را در راستای تعمیق و تفاهم درونی کشور و افزایش مشارکت در حاکمیت را ایجاد نمايد که خلاف آن را می توان انتخابی غیر متوازن و نامطلوب دانست که چه بسا عائقی باشد بر افزایش فرصت های تفاهم و همبستگی ملی که زمینه ساز هرگونه تحول و توسعه و پیشرفت می باشد.( البته انتخاب مردم هرچه باشد محترم است)

يادآور اینکه اکثر اهوازنشین های غیرعرب بوسیله همتباران خود در شهرهای اصلی خود, در مجلس نمایندگی می شوند لذا نمی بایست فرصت حداکثری، از مردم عرب ایرانی گرفته شود؛ تز مطروحه اصلاح طلبان محلی (عرب) که خود داعیه مشارکت پذیری اکثر مردم ایرانی در قدرت می باشند و این را مهمترین فارق خود با محافظه کاران معرفی می نمایند و می بایست به جهت تقویت و مشارکت پذیری تمامی قشرها و گروه های اصیل ایرانی به دنبال معرفی الگویی برآیند که مردم عرب ایرانی ,که جزء لاینفک جامعه متنوع ایرانی می باشد به درون کشیده شوند. و همچنان که این مردم از لحاظ اجتماعی حضوری فعال در جامعه ایرانی و در تمامی عرصه های ملی و مناسبتها و ایام غم و شادی با کلیت جامعه ایرانی دارند می بایست این مشارکت پذیری به ابعاد سیاسی و حاکمیتی نیز توسعه یابد .

البته فرمول فعلی پیشنهادی اصلاح طلبان جهت مشارکت دیگر اقوام ایرانی را می توان نه در شهر اهواز که در استان خوزستان انتقال داده و در شهرهایی که اکثریت با دیگر اقوام ایرانی است همچون ایذه ، باغملک ، مسجد سلیمان و … از مردم اصیل آن شهرها کاندیدا معرفی نماید. و از عربهاي ساكن در آن شهرها جهت اعطاي رأي خود به آنها دعوت نمايد.از دیگر عرصه های توسعه این الگوی مترقی و به جهت تقویت مشارکت پذیری مردم عرب اهواز و دیگر گروه های ایرانی و با توجه به اصل مترقی « ایمان به وجود افراد شایسته در تمامی گروه های ایرانی » مي بايست نسبتی از اعضاء اصلی احزاب اصلاح طلب به این اقوام اختصاص داده شود، كه به عنوان مثالی کوچک ولی بسیار زیبا می توان از نمایندگی ادیان بزرگ مذکور در قانون اساسی در مجلس شورای اسلامی نام برد که جهت رسیدن به نظرگاه این ایرانیان اصیل , یعنی یهودی، مسیحی، زردشتی ياد كرد .(البته متأسفانه طائفه ایرانی عرب صابئه از اين حق محروم بوده اند هرچندكه در زمان تدوين قانون اساسي اين امر مورد بررسي قرار گرفت اما بنا به دلايلي اين امر محقق نگشت ). همچنین ضمن تسری این فرمول به احزاب بزرگ اصلاح طلب و مهمتر از آن هیئت دولت می بایست از تمامی آن ایرانیان اصیل نماینده هايي عضويت يابند ، این امر در کشورهای پیشرفته حتی در هیئت مدیره شرکتها نیز دیده می شود و اختصاص سهمیه ایی از هیئت مدیره به رنگین پوستها و همچنین به زنان که خود نیمی از جامعه را تشکيل مي دهند بصورت يك سنت شبه اجباري درآمده است . به امید ایده پردازی و معرفی الگوهای مشارکتی از سوی اصلاح طلبان بالأخص اصلاح طلبان عرب پيشگام.

عبدالمنعم حميدى ٢٣ / ٩ / ٩٤