اخلاق اختلاف ؛ درآمدی بر تقابل اندیشه های نخبگان استان / دکتر فاضل خمیسی

اشاره :خُلق و خوی اخلاقی یا فطرت و سرشت اخلاقی، استعدادهای بالقوه ای است که هنگام آفرینش در نهاد انسان، نهاده شده و عامل گرایش انسان به فعل اخلاقی می باشد.به بیان دیگر: انسان در عمق سرش و فطرتش، به گونه ای آفریده شده که دیگران را دوست داشته باشد و به آن ها احسان […]

اشاره :خُلق و خوی اخلاقی یا فطرت و سرشت اخلاقی، استعدادهای بالقوه ای است که هنگام آفرینش در نهاد انسان، نهاده شده و عامل گرایش انسان به فعل اخلاقی می باشد.به بیان دیگر: انسان در عمق سرش و فطرتش، به گونه ای آفریده شده که دیگران را دوست داشته باشد و به آن ها احسان و نیکی کند (نوع دوستی) و ایثار نماید، حُسن و قبح افعال را بفهمد و به خوبی ها گرایش داشته باشد (نیکی گرایی) و در عمق وجدان خود از ظلم و جنایت و بدی ها گریزان باشد. از دیر زمان ، این سؤال مطرح شده است که آیا می توان اخلاق و سیاست را با هم سازگار ساخت و کاری کرد که آن کار، هم سودمند و هدف رس باشد و هم خوب و پسندیده. عده ای مثل ماکیاولیست ها می گفتند که برای رسیدن به هدف نباید از به کار گرفتن هر نوع وسیله ای پروا داشت، زیرا در عمل ، همراه کردن خوب و سودمند، یا محال است و یا حداقل بسیار سخت است .

دکتر-فاضل-خمیسی

عده ای هم می گفتند که اگر لازمه رسیدن به هدف ، دست زدن به روشهای خلاف وجدان و اخلاق و اسلوبهای ناپسند و نارواست، باید از آن هدفها چشم پوشید، زیرا عمل انسانی تنها درچارچوب قواعد اخلاقی مجاز است. به طور کلی ، در راه تأمین منافع نوع بشر ، نه تنها بکار بردن وسایل شریف ممکن است ، بلکه ضرورت نیز دارد. در این پژوهش برآنیم تا شناسایی رابطه بین اخلاق و سیاست و تأثیر آن که در سرنوشت سیاسی و سعادتمندی بشر نقش تعیین کننده دارد مورد بحث قرار دهیم.و اهمیت اثبات فرضیه پژوهش در این است که ایجاد پیوند میان اخلاق و سیاست یا تحکیم آن، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، ضرورتی حیاتی برای نجات انسان و جامعه انسانی است و در متون اسلامی تأکید گردیده که رعایت موازین و اصول اخلاقی از جانب کارگزاران و زمامداران باعث عدل و قسط و رشد و کمال انسانها می گردد و اگر سیاستمداران و حاکمان پایبند به اصول اخلاقی و الهی نباشند، باعث گسترش استکبار و ظلم و فساد و در نتیجه تباهی و سقوط انسانیت می گردند.و هدف از انجام این پژوهش ، ارتباط اخلاق و سیاست ازدیدگاه اندیشمندان اسلامی و همچنین بیان نظامند و دقیق نقش اخلاق در سیاست اسلام می باشد. باهم مقاله ای پیرامون موضوع “اخلاق اختلاف” در میان نخبگان و سیاست ورزین بقلم دکتر فاضل خمیسی را به شرح زیر مطالعه می کنیم

**********************************

 

اکنون که این مطلب را می‌نویسم، باز هم بزرگوار ی اشاره نماید که سر و تن این نوشتار برازنده هم نیست، اما چه میشود کرد، که باید نوشت، دل سوزاند و از همه عزیزان برای تصحیح گامها مدد جست. لذا با وقوف بر نقصان قلم پیشاپیش از پراکنده بودن مطلب عذر خواسته و آنرا به حساب اندک دانش نگارنده مرقوم دارید؛ واما چی شد انتخاب این موضوع و این بهانه…

 شب گذشته بخاطر پیگیری موضوعی به منطقه ملاشیه که از مناطق بسیار عریق و محروم شهر میباشد، رفتم، خیابانهای تاریک و مملو از زباله، گرفتگی فاضلابها، کوچه های باریک و آسفالت نشده، حتی پس از نهضت آسفالت!! حضور جوانان و مردان ایستاده و بعضاً نشسته پای قلیان که رخسار آنان حکایت درد آور، فقر و بیکاری را به نمایش میگذاشت، کودکانی که بی مهابا با پای برهنه در کوچه ها و در میان شیشه های شکسته بدنبال هم میدویدند و به خیال خود دزد و پلیس بازی می کردند حال اینکه هر دو وضع مشابهی داشتند، تازه این بیرون خانه ها بود و این مصیبت حتما در درون بسیار سهمگین تر است، زیرا ما یاد گرفته ایم بیرون از استار خود صورت خویش را با سیلی سرخ نگه داریم تا مورد شماتت واقع نشده و درد خویش را مضاعف ننماییم،..

حتما در سایر مناطق محروم شهر ، کوی سیاحی، بروال، عین دو، منبع آب، و …، که بخاطر ملاحظات و بصورت خطا آنها را حاشیه می نامیم و بنده به نوبه خود از این لفظ اجتناب می‌ورزم، وضع بهتر از این نیست، این دختر و پسر دانش آموز ابتدایی در ان خانه پنجاه متری که شاهد بیکاری، فقر، کتک کاری پدر و مادر و دارای استرس کفش، و کیف و کتاب و مانتوی مدرسه و… بوده همان دختران و پسران من هستند که ضعف غیرت من، آنها را دچار این وضع کرده است، اف بر این پست ها و موقعیت و چند کلاس درس!

عاجزم از اینکه فرزندان خویش را حالا هر نامی که داشته باشند تأمین نمایم، از دو، سه، کتابی که خوانده ام و از سخنرانانی که از خودم دروغگوتر بوده اند چند جمله ای حفظ کرده و مرتب به رخ این و آن میکشم. و از این نمد کلاهی ساخته ام که به سر این و آن می‌گذارم و چه بسیارند این کلاه ها!

میخواهم، باز هم دروغی جدید ببافم، اما این بار نه مردم ساده دل، بلکه مدعیان اندیشه و دوستان همراه خویش را با آن بفریبم، شاید که این فریب در آینده باعث گردد فرزندانمان که به امانت ؛خوب نگهداری نمیشوند؛ وضع بهینتری یابند، و ما را به این فریب ستایش نمایند:

همه  به یاد دارند در دوره اول دولت اصلاحات، که برند شعار دولت جامعه مدنی بود یکی از نویسندگان و نظریه پردازان کشورمان در مصاحبه با روزنامه جامعه ان روز به این شعار ایراد گرفته و اظهار داشت ای کاش رئیس جمهور عنوان جامعه اخلاقی را برای شعار خود انتخاب میکرد زیرا با وضعیت موجود آینده اخلاق جامعه، آلارم های خوبی را نشان نمی دهد، از آن اظهارات اکنون بیش از هجده سال میگذرد و باز هم میگویند ای کاش جناب اقای روحانی بجای گفتمان تدبیر و امید، جامعه اخلاق مدار را، بعد از آن همه بی اخلاقی و سقوط ارزش ها، انتخاب می کرد.

در بسیاری از فریضه سازی ها، اختلاف نخبگان و سرامدان جامعه را، مایه عدم پیشرفت و ناپایدار نمودن توسعه قلمداد نموده و بلعکس در جاهایی که صوابی رخ داده آنرا نشان تعامل خوب نخبگان جامعه میدانند، حال باید دید آیا اختلاف دیدگاهها در استان عزیز و دلبند خودمان موجب کدامیک شده، و بادبانها ی این کشتی توسط نخبگان، محکم به اهتزار در آمده، یا خیر، و این دعواها کشتی استان را بی بادبان و سردرگم در اقیانوس مشکلات رها خواهد کرد .

باید بدانیم جاهایی که حتی توسعه بصورت تبعیض آمیز توزیع شده لازم است عقلای قوم در مناقشات فکری و سیاسی این اندیشه را مد نظر داشته باشند که چه بسا لازم است، اخلاق اختلاف را رعایت کرده و نه تنها باعث کندی و حذف همدیگر نگردند بلکه در وسیله و هدف همسو شوند، زیرا تضاد منافع، درگیری و حذف رقیب را توجیه مینماید اما در جایی که منافع شخصی و گروهی در میان نباشد و همگی دغدغه مردم را داشته باشند نه تنها حذف رقیب به صلاح نیست بلکه عین نااخلاقی است. ناتوانی در تحمل همدیگر و پاسخ بی اخلاقی را با بی اخلاقی دادن و تنها خویش را محق دانستن، آن میشود که کنون شده است. وحدت در خواسته ها و پرهیز از تخریب همدیگر و رعایت اکرام اخلاقی و مدیریت رفتارها براساس قانون و مصلحت کشور میتواند نوید بخش آینده روشنی را برای استان رقم بزند. اگر به این اصل رسیدیم که لازم است برای پیشرفت استان از همه ظرفیت های موجود فارغ از چینش سیاسی و قومی و گروهی استفاده بهینه نمود و سرکوب همکیشان خود را فضیلت تلقی ننمودیم اولین گامهای اخلاق را در جهت تعالی این استان رنج کشیده برداشته ایم و اما اگر؛ بخاطر هوای نفسانی و کاسبی سیاسی و شخصی همدیگر را تکفیر و بدنبال ضربه فنی و بدنبال نقاط ضعف رقیب فکری بودیم، باید خویش را در برابر تاریخ و سوال و مواخذه مردم استان و کودکان محروم این خطه آماده نماییم.