معیشت، پس از توافق ! / بقلم هادی خوش سیما

پس از توافق و بیانیه لوزان، گپ و گفت های خودمانی هم شروع شده و در جمع های خودمانی ، هر یک به فراخور حال ، سخن ها سر می دهیم و از فردای توافق و اثر آن بر “معیشت” مردم سخن می گوییم.طبق رسم ایرانی ها و تبدیل تاکسی ها به پاتوقی برای مسائل […]

پس از توافق و بیانیه لوزان، گپ و گفت های خودمانی هم شروع شده و در جمع های خودمانی ، هر یک به فراخور حال ، سخن ها سر می دهیم و از فردای توافق و اثر آن بر “معیشت” مردم سخن می گوییم.طبق رسم ایرانی ها و تبدیل تاکسی ها به پاتوقی برای مسائل خودمانی و سیاسی و… مسافری به دیگری می گفت: خدا را شکر توافق شده و از فردا همه چیز ارزان می شود و روزگار هشت سال سیاهی و تنگدستی به سرآمده و با این توافق هسته ای همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت.ناگاه به یاد داستان پادشاه و وعده او به نگهبان افتادم که : پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد.

از او پرسید: آیا سردت نیست؟

نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.

پادشاه گفت: من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گویم یکى از لباس‌هاى گرم مرا برایت بیاورند.

نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده‌اش را فراموش کرد.صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود: اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مى‌کردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!

توافق یا بیانیه لوزان ، در مردم ” توقعات معیشتی ” ایجاد کرده و دولتمردان نیز به جای آنکه ابهامات را رفع و مردم را به واقع بینی سوق دهند بیشتر تمایل بر این است که جامعه به سمت پایکوبی و جشن های خیابانی کشیده شود و این یعنی ایجاد توقع در جامعه و وعده ی حل یک شبه مشکلات ناشی از تحریم ها و در نهایت پاشنه آشیلی جدید برای دولت.

حال آنکه اگر دولتمردان کمی تدبیر به خرج دهند و احساسات مردم را کنترل و افق پیش روی توافق را بازگو نمایند تاتیراتی به مراتب بیشتر و عمیق تر بر جای می گذارد و بجای جاری شدن سیلِ احساسی توافق و در نتیجه فروکش کردن چند روزه ی آن ، شاهد جوشش عقلانی و دائمی تفکری خواهیم بود که حاصلش اعتماد چند باره به دولت تدبیر و روی کار آمدن مجلسی اعتدالی خواهد بود ؛ وگرنه اگر دلخوش به پایکوبی چند روزه باشیم به فرجام “پادشاه و نگهبان” دچار می شویم که نگهبان نه از سرما بلکه از وعده پادشاه یخ زد و جان سپرد !