نقدی بر” کتاب لشکر خوبان/لفته منصوری

اشاره :فرهنگ نقد جزئی ساختاری و هویت بخش برای حوزه کتاب و کتابخوانی قلمداد می شود بطوری که می توان گفت بدون نقد کتاب ذیقیمت و دستاورد مهمی در این عرصه تولید نخواهد شد،در حالی که حوزه های دیگر می توانند بر پایه عناصر دیگر قوام و دوام یابند و نقد برای آنها جنبه ثانویه […]

اشاره :فرهنگ نقد جزئی ساختاری و هویت بخش برای حوزه کتاب و کتابخوانی قلمداد می شود بطوری که می توان گفت بدون نقد کتاب ذیقیمت و دستاورد مهمی در این عرصه تولید نخواهد شد،در حالی که حوزه های دیگر می توانند بر پایه عناصر دیگر قوام و دوام یابند و نقد برای آنها جنبه ثانویه داشته باشد.دلیل این امر آن است که تمامی فرآیند تولید کتاب و کاربست آن بنوعی از گذر نقد ونقادی صورت می پذیرد.نقد مولفه هویت دهنده به آثار مکتوب است. آلوین گولدنر جامعه شناس صاحب و نقاد درباره اهمیت نقد می نویسد:آن وجه مشترکی که بالاترین سطح مشترکات (commonality) در میان بخش های مختلف تولید علم قرار دارد همان فرهنگ گفتمان انتقادی است.به تعبیر دنزین (Denzin. 1997) نقد بنیان روایی و اعتبار یافته های علمی است. این ویژگی را می توان هنجار روایی یا روشی در اجتماع علمی نامید. یعنی در صورتی که کسی بخواهد مدعای علمی اش را به روشی غیر انتقادی و نقدناپذیر ارائه کند مدعای او فاقد بنیان علمی است و در اجتماع علمی جایی ندارد. ارائه این گونه مدعاها نوعی نابهنجاری است. تفکر انتقادی فرایندی است که فرد طی آن مهارتی به نام انتقادی اندیشیدن را بدست می آورد.در نتیجه این آموزش انتقادی است که به فرد هویت انسان دانش آموخته home academicus میدهد. از این رو تفکر انتقادی مقوله ای معطوف به فرد است.البته اندیشه انتقادی مفهومی متمایز است و به یک گفتمان جریان یا نیروی فکری گفته می شود. این جریان پدیده ای جمعی است و ایجاد هویت جمعی می کند.برخی معتقدند با توجه به هویت انتقادی علم علم اساسا و دائما به تولید اندیشه انتقادی می پردازد.بارنت نقد (critique) و نقادیت (criticality) را نوعی فرهنگ می داند. یعنی آن مجموعه باورها و ارزشهایی که امکان تفکر انتقادی و تولید اندیشه انتقادی را فراهم می کند.لذا تلاش در جهت تقویت ریشه های سنت ارزنده نقد بویژه در حوزه کتاب نوعی جهاد علمی در راستای تولید آثار مفید و ارزشمند و تقویت باورهای فرهنگی در جامعه بحساب می آید.در همین چارجوب جناب حاج لفته منصوری مدیرکل نهاد امور کتابخانه های عمومی استان خوزستان “نقد” جالب توجهی بر کتاب “لشکر خوبان” آقای قلی رضایی  نوشته اند که به شرح ذیل تقدیم می گردد. منصوری در ابتدا با بیان خلاصه ای از بخش ها و فصل های گوناگون کتاب ،خواننده را در حال و هوای اثر و تک تک سطور و فصول آن قرار می دهد .ابتدا کلیتی از کتاب را برای خواننده ترسیم می کند تا نقدی منصفانه و سازنده را قالبی شیوا و ماندگار تقدیم نماید.بی آنکه “کتاب لشکر خوبان” را بخوانی می توانی از رهگذر این نوشتار انتقادی با نویسنده آن همراه شوی و در مقاطع مهمی از ۸ سال دفاع مقدس قرار گیری اینک با هم این نوشتار ماندگار را مطالعه کنیم.

باتوجه به طولانی بودن نوشتار جناب منصوری ،بخش انتقادی در آغاز تقدیم خوانندگان محترم می گردد و فصل اول آن که شامل بخش توصیفی اثر ” لشکر خوبان ” بوده در انتهای مقاله منتشر می شود.در بخش نخست نوشتار به نقد محتوایی و ساختاری (ظاهری ونگارشی) اثر اشاره می شود.

 ویژگی ها و امتیاز ها:

۶-۱-۱-عنوان فصول کتاب از نام خاطره ها گرفته شده است و نام خاطره ها از درون مایه یا همان حادثه ای که راوی نقل کرده است، انتخاب شده است. این تعهد نویسنده به روایت قابل تحسین است. ترتیب فصول براساس توالی حوادث و رویدادها شکل گرفته است و مطالب هر فصل  با مطالب  فصل های قبل و بعد از آن ارتباط منطقی دارد. فصل های کتاب از وحدت مؤلف برخوردار است. ۶-۱-۲-یکی از مزایای کتاب این است که پانویس ها در انتهای هر صفحه و با شماره های جداگانه آورده شده است که هم زود یاب و هم معقول است.اما در رابطه با پانویس های طولانی ص ۲۴و۲۵،ص۳۹و۴۰ و ص۱۸۹و۱۹۰ باید تاکید کرد «هرگاه پانویس در پایین صفحه درج شود، بهتر است اطلاعات آن در همان صفحه به پایان برسد، تا حد امکان از انتقال تتمه آن به صفحه ی بعدی پرهیز گردد. برای این کار، لازم است هنگام تدوین دست نوشته، فضای ضروری برای پانویس ها پیش بینی شود. اگر انتقال به صفحه ی بعد اجتناب ناپذیر بود، در انتهای سطر علامت پیکان (←)گذاشته  می شود» (حری،۱۳۸۰: ۶۹). ۶-۱-۳-کتاب دارای لحن محترمانه،ضرب آهنگ، متن پُر مایه، بیان روان،نثر سالم، جملات سلیس، شفافیت زبان و پرداخت جذاب و خواندنی می باشد. ۶-۱-۴-توصیف مناسب فضای خاطره؛«سعی کردم اتفاقات و فضای حوادث را با ذکر جزییات قابل تصور و زنده بنویسم »(سپهری،۱۱:۱۳۹۲).« نویسنده در نوشتن خاطره به توصیف فضای خاطره و توصیف شخصیت یا شخصیت های آن در حد ضرورت می پردازد. این توصیف باید متناسب با زبان راوی باشد. زیرا اگر در سطحی غیر از زبان راوی از عناصر زبانی استفاده کند، متن دچار شکستگی خواهد شد » (انصاریان ،۴۰:۱۳۸۶). ۶-۱-۵-یکی از ارزش های مهم این اثر استفاده گسترده از آرایه های لفظی و معنوی است. آنچه خواننده را به شوق خواندن و ذوق اتمام فصول ترغیب می کند حس آمیزی های زیبا، تلمیح و تضمین های بجا، حُسن تعلیل، آوردن تمثیل، مراعات نظیر و بیان مسجع و واج آرایی بکار رفته در جای جای کتاب است. «باز نویس وقتی که خاطره را باز نویسی می کند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است، پس برای انتقال پیام باید از زبانی احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند. در زبان ادبی آن چه بیشتر مورد توجه است. معانی ثانوی و عاطفی و فرا قاموسی لغات است» (همان :۴۱).

۶-۱-۶-پیشتر در مقدمه گفته شد«خاطره نگاری امری ادبی- تاریخی است». بنابر این خاطره باید قید زمان و مکان داشته باشد. در این اثر زمان و مکان رویداد ها هم در متن و هم در پانویس ها رعایت شده است. ۶-۱-۷-در این اثر واقع گرایی و پرهیز از ذهنیت گرایی و خیال پردازی که مرز بین خاطره نویسی و داستان سرایی است به خوبی رعایت شده است. خاطره نگار می نویسد: «من فردی اهل مطالعه وشعر بودم.با کنار هم گذاشتن چیز هایی که می شنیدم،می توانستم تصویر قابل لمسی برای خود بسازم». «من در همه نوشته هایم چیزی را که خوب نفهمم یا اعتقادی به آن نداشته باشم نمی توانم بنویسم، در این کار هم با همراهی راوی و تکمیل مصاحبه ها تا حد زیادی توانستم در قالب خاطرات فرو روم و با راوی پیش بروم» (مصاحبه سپهری،۱۳۹۲). ۶-۱-۸-دراین اثر رویکرد انسان محور مورد توجه قرار گرفته است.در واقع به انسان در جنگ و انسان برآمده از آن پرداخته است.در این اثر سخن از فضاها و ماجراهایی به میان می آید که پیش از این تابو بوده است «ادبیات جنگ در دنیا نیز همین مسیر دگردیسی را طی کرده است. تا پیش از جنگ جهانی اول، در آثاری که درباره جنگ نوشته می شد، توجه به ابعاد حماسی و قهرمانان جنگ دراولویت قرار داشت. در این آثار قهرمان داستان نه می ترسید نه دچار تردید می شد. اما بعد از جنگ نگاه نسبی به جنگ،ادبی و انسانی شد. سیمون دوبوار علت این تغییر را در این می داند که پس از جنگ خاطراتی از سربازان و شرکت کنندگان در جنگ منتشر شد که نویسنده صادقانه از آنچه بر او و همرزمانش گذشته بود روایت می کرد. در این خاطرات نویسنده اعتراف می کرد که در مواردی به شدت ترسیده یا جرئت جلو رفتن نداشته است. یا این که گاهی ارزش های انسانی او را وادار به تردید در جنگ کرده است» (رحیمی ،۱۳۷۴ در نقل سعیدی ۱۱:۱۳۸۵). نمونه ای از این رویکرد را در جای جای کتاب می خوانید:ص۱۵ مردود شدن در مدرسه؛ ص۲۳ یاد گرفتن طرز صحیح وضو؛ ص۲۴پشت به قبله نمازشب خواندن؛ص۳۲ وسوسه برداشتن لباس؛ ص۳۳ ترس از نگهبانی در شب؛ ص۳۷ غنیمت شلوار جنازه عراقی و فرار مرده؛ ص۶۶ اذعان به پیروزی دشمن؛ ص۷۲ اعتراف به کم کاری و یا ترس نیروهای خودی؛ ص۱۲۶ نسبت دادن شکست والفجر مقدماتی به لشکر عاشورا؛ ص۱۷۸ گله به نماز شب خوانان؛ ص۲۵۰ تحلیل شکست ها؛ ص۳۷۴ ترس دوجانبه؛ ص۴۵۸ داشتن بخاری؛ ص۴۵۹ صفحه بستن پشت سر راوی؛ ص۵۰۷ ضعف روحیه ی نیروهای جدید؛ ص۵۸۶ بهانه جویی برای نرفتن به شناسایی؛ ص۵۸۷ تغییر اوضاع برخی در جبهه وپشت جبهه. ۶-۱-۹- راوی در شهر جبهه بزرگ شده و پخته می گردد. بیانش، قلمش، سکوتش، مسئولیت پذیری اش، قدرت تحلیلش و … در این کارگاه بزرگ انسان سازی تکوین  می یابد. به عنوان مثال در صفحه ۳۰ از شنیدن حرف های افرادی که خواب امام زمان(عج)می دیدند، ذوق زده می شد اما به مرور در صفحه ۱۰۳ این ها را دروغ و جوسازی می پندارد. اما هنر نویسنده در این اثر، آن است که اجزای متن را در یک پیوند منطقی قرار داده است. « پیوند منطقی اجزای متن با یکدیگر، همان رابطه  علی و معلولی است. که تمام عناصر زبان در یک متن باید با هم داشته باشند. ایجاد رابطه ی علی و معلولی بین اجزای متن به این معناست که هر جزیی با دیگر اجزای قبل و بعد از خودش پیوند مستقیم دارد» (انصاریان:۴۴-۴۳). ۶-۲- نارسایی ها و کاستی ها ۶-۲-۱- لشکر خوبان عنوان عام و فراگیری است که می توان بر همه ی لشکر های سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران اطلاق کرد.اگر نویسنده عنوان “لشکر عاشورا” را برای کتاب انتخاب می کرد هم متناظر با محتوای اثر بود، هم از کلید واژه های محتوای اثر تشکیل شده  و هم دارای ساخت صرفی و نحوی سالم است و این ترکیب می توانست معنای مورد نظر را با صراحت هر چه تمامتر به مخاطب القاء کند. ۶-۲-۲-صفحات آغازین کتاب به جزء صفحه نیم عنوان اشکال دارند؛ صفحه آرایی شاسنامه کامل اثر (صفحه فیپا) و صفحه حقوق در قالب استاندارد نمی باشد. ضمناً این کتاب صفحه عنوان ندارد. ۶-۲-۳-طرح روی جلد الهام گرفته از بخشی از کتاب است و بیانگر کلیت محتوای اثر نیست.در ضمن نام طراح در صفحه حقوق کتاب درج نشده است. ۶-۲-۴=فقدان مقدمه ای که در آن اهداف اساسی، جهت گیری و دیدگاه اصلی نویسنده بیان شود .آنچه که به عنوان مقدمه ای بر چاپ چهارم اثر آورده شده است، پیشگفتار است. خرمشاهی(۱۳۶۳) بین پیشگفتار و مقدمه تفاوت قائل شده است:«پیشگفتار با مقدمه فرق فنی دارد.پیشگفتار ربط ماهوی و مستقیم با محتویات کتاب ندارد، ولی مقدمه ارتباط ماهوی و محتوایی دارد و گاه بدون خواندن آن نمی توان به خوبی از یک اثر سر در آورد. پیشگفتار بر محور مسائل جنبی نظیر نحوه و شرایط یک اثر یا تجدید چاپ آن یا سپاس از دست اندرکاران ویرایش و نشر و حکایت تجدید نظر مولف در طبع چندم یک اثر و نظایر آن دور می زند. در مقدمه غالباً تز یا طرح اولیه یک اثر به اختصار مطرح می گردد و مولف هدف خود را از نگارش آن اثر و مباحث اساسی آن را با خواننده در میان می گذارد و گاه تفصیل یا اثبات یک امر یا مسئله را که در مقدمه آمده به عهده متن می گذارد». ۶-۲-۵-یکی دیگر از اشکال های این اثر، مشخص نبودن مخاطبان آن است. بر نویسنده فرض است که در مقدمه ی اثر به مخاطبان آن اشاره کند. گرچه نویسنده در نوشته های خارج از کتاب ( وبلاگ خویش) به این موضوع پرداخته ولی این اشکال در کتاب پا برجاست. ۶-۲-۶-قطع کتاب وزیری کوچک است و اندازه قلم و فاصله ی سطرها مناسب نیست و موجب خستگی خواننده می شود. قطع وزیری متوسط (۱۶×۲۴) سانتیمتر برای این اثر مناسب تر است. ۶-۲-۷-فقدان نمایه یکی از اشکال های مهم این اثر است . در حالیکه اسامی بیش از ۴۰۰ شهید و رزمنده و دهها منطقه جغرافیایی در این اثر نام برده شده است؛ ضروری بود نمایه مناسبی برای کتاب تهیه شود. «نمایه کتاب، سیاهه نظام یافته ای است از واژه ها و مفاهیم موضوعی، نام های اشخاص، عنوان کتاب ها و مدارک استناد شده، نام های جغرافیایی و دیگر مطالب مهم یک یا چند کتاب با ارجاع به صفحاتی که محل اطلاعات مورد نظر را نشان می دهد ( نوروزی، ۱۳۸: ۲۰). ۶-۲-۸-سه اشکال در صفحه فهرست مندرجات دیده می شود. اول؛ طراحی نامناسب  و صفحه آرایی نه چندان دیده نواز آن. دوم؛ عدم درج ضمیمه تصاویر در فهرست مندرجات. سوم؛ عدم وجود عنوان فرعی به منظور دادن تنفس به خواننده! فصول بلند کتاب نظیر” عملیات شهادت” فقط با شماره و مربع فاصله گذاری شدند.این سه اشکال؛ صفحه پر مراجعه فهرست مندرجات را کم بها کرده است!

۶-۲-۹-یکی دیگر از اشکال های این اثر، تجدید چاپ بدون تجدید نظر ( افزودن مطالب تازه یا تصحیح مطالب موجود) در کتاب است. این کتاب با مقدمه ای که بر چاپ چهارم آن نوشته شده به بازار نشر عرضه گردیده است و حال که چاپ نهم را از سر می گذراند بدون هیچ تغییری نسبت به چاپ چهارم در اختیار کتاب فروشی ها گذاشته شده است. ۶-۲-۱۰-عنوانی که برای نویسنده اثر در روی جلد و صفحه حقوق استفاده شد”به کوشش: معصومه سپهری” است در حالیکه در صفحه نیم عنوان ” خاطر نگار: معصومه سپهری” نوشته شده است. ۶-۲-۱۱-از آنجایی که راوی متولد ۱۳۴۴ بوده و چنانچه با اتمام ۶ سالگی در مدرسه ثبت نام کرده (۵۱- ۱۳۵۰) دیپلم خود را باید در سال تحصیلی ۶۲-۱۳۶۱ (مگر اینکه متولد نیمه دوم سال باشد)گرفته باشد. بر این اساس  با در نظر گرفتن یک سال ردی در کلاس سوم راهنمایی (ص ۱۶) در سال تحصیلی (۵۸-۱۳۵۷) و بیان (ص ۱۳۸) اینکه در شهریور ماه ۱۳۶۲ سوم راهنمایی را قبول شده،  از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ رابطه تحصیلی راوی قطع شده است. بنابر این بخشی از این، که در زمان جنگ است بخاطر حضور مستمر در جبهه می باشد و آنچه که قبل از جنگ می باشد احتمالاً مردودی ها بیش از یک سال در سوم راهنمایی (صفحه ۱۶)  باشد. ۶-۲-۱۲-پاره ای از اشتباه های نوشتاری و چاپی به شرح جدول زیر در کتاب وجود دارد. برخی از آنها بیشتر از آنچه که در جدول ذکر شده دارای بسامد هستند و تنها به ذکر یک مورد اکتفا شده است.

۶-۲-۱۳-در این اثر همانگونه که گفته شد شفافیت، صداقت و واقعیت موج می زند اما آیا بیان این واقعیت ها حد و مرزی دارد؟ اثری که گفته شده مخاطبش عام است آیا بر اساس ظرفیت پذیرش عمومی پرداخت شده است؟ روایت معروف « اگر ابوذر بر آنچه در دل سلمان بود اطلاع می یافت، او را می کشت» نشان دهنده درجه بندی آگاهی ها و معارف بشری است و هر حرف و حدیثی را نباید در هر ظرفی بدون در نظر گرفتن مظروف خود عرضه کرد.در صفحه ۳۳۷ کتاب،ماجرای شلیک شهید مصطفی پیشقدم به سمت رحمان هراتی و به شهادت رساندنش آمده است. در صفحه ۳۴۷ وضعیت شهادت محمد شمس که پس از مجروحیت و درخواست از دوستش که سر او را زیر آب فشار دهد تا مظلومانه و بی صدا جان دهد،نیز روایت تکان دهنده ای است که ظرفیت پذیرش اجتماعی می خواهد! آیا کالبد شکافی واقعیت در این حد خانواده ی شهیدان هراتی و شمس را داغدار و افکار عمومی را جریحه دار نمی کند؟ با خواندن این بخش از کتاب، انسان بی اختیار به یاد داستان کوتاه “من قاتل پسرتان هستم”از احمد دهقان می افتد.از قضا این داستان هم در اروند و هم در گروه غواص حادث شده است. داستانی که انتقادهای تندی از قبیل توجه نکردن به وجه روحانی جنگ تحمیلی،گفتن وقایع بدون توجه به قدرت تحلیل مخاطب، حمله به ارزش های جنگ و غیره به آن شده است. ۶-۲-۱۴-در صفحه ۴۷ سطر ۹ و ۱۰ اشاره به اورژانسی شده که قبلاً به خوردنی های آن پاتک زده بودند! این مطلب در صفحات قبل ذکر نشده است.احتمالاً در بازنویسی خاطره حذف شده است. ۶-۲-۱۵-دو کلمه دربدیه و ارضال که در پانویس ص ۹۴ ترجمه شدند،در زبان عربی محلی خوزستان مصطلح نیستند.ترجمه راه مرغی به زبان عربی محلی درب دیایه یا همان دجاجه است و ارضال کلمه ی ناشناخته ای است. شاید ارغال باشد که نوعی بوته گیاهی است که در خاک خوزستان و دشت رقابیه می روید.

۶-۲-۱۶-حدیث نفس در روایت ضعیف است. یعنی ما درون مهدی قلی رضایی را نمی شناسیم. از معدود جاهایی که با روحیات و خلق وخوی وی آشنا می شویم از راه نصیحت  دیگران است. نصیحت سید صادق ص۱۳۶ و نصیحت برادر فتحی ص۲۵۸٫ ۶-۲-۱۷-پدر مهدی قلی رضایی در پاییز ۱۳۶۲ از دنیا می رود ، اما راوی از مرگ پدر چیزی نمی گوید و از این حادثه مهم عبور می کند. فقط در صفحه ۷۶۵ پس از ارتحال امام خمینی (رض) یادی از پدر بصورت گذرا می کند. ۶-۲-۱۸-شعر و نوحه ی “غواصلار “حاج صمد قاسمپور در کتاب نیامده است. اما رهبر معظم انقلاب در دیدار راوی، نویسنده و دست اندرکاران کتاب لشکر خوبان فرمودند: «غواصلار حاج صمد…یعنی [برای] کسی که می فهمد این مضمون را واقعاً این ها تکان دهنده است. هم گوینده خیلی خوب گفته، هم این حاج اصغر آقای مداح که ظاهراً  این را خیلی خوب می خوانده». احتمالاً این شعر در چاپ های قبلی آمده و در چاپ نهم حذف شده باشد. ۶-۲-۱۹-راوی در صفحه ۴۸۹ می نویسد: « در پنج روزی که در تبریز بودم مطلع شدم اتفاق ناگواری برای یکی از اعضای خانواده ام رخ داده است؛ خبر بدی که اگر در شرایط دیگری آن را می شنیدم.به طور قطع از ادامه راه باز می ماندم». در صفحه ۴۹۲ می افزاید: « … تا حدودی حوادث ناگواری را که در شهر برای خانواده ام رخ داده بود، فراموش کرده بودم.». در صفحه ۵۱۹ ادامه می دهد: «هنوز از بابت مشکل بزرگی که در خانه جریان داشت، در فشار شدید روحی بودم». در صفحه ۵۲۱ اشاره مجددی می کند: «… ولی به دلیل مشکلی که در خانه داشتیم، لازم بود برگردند». اما هیچگاه این مشکل  را توضیح نمی دهد و مخاطب را در تعلیق  و انتظار قرار می دهد. ۶-۲-۲۰=ضمیمه عکس ها در فهرست مطالب درج نشده است . ضمناً عکس ها در این ضمیمه بر اساس تاریخ مرتب نشدند. ۶-۲-۲۱=خاطره نگار توفیق چندانی در ارائه تصویری جامعه شناختی و روان شناختی از روزهای غیر عملیات نداشته است.«روزهایی که عملیاتی نبود و برای من مهم بود که رزمندگان در چنان روزهایی چه می کردند؟» (سپهری،۱۳۹۲: ۱۰). گاه تواضع و فروتنی راوی موجب شده که مخاطب نتواند نقبی به شخصیت و درون او بزند. گاه مصالح خانودگی باعث شده که مخاطب مثلا متوجه مشکل خانوادگی راوی نشود. و گاه حوادث پرشمار عملیات ها جا را بر فضای غیر عملیاتی تنگ می کند.

نتیجه گیری: لشکر خوبان کتاب پر حادثه ای است؛ آن قدر حادثه دارد که گاهی اوقات حتی مخاطب از همراهی با آن باز می ماند! به ویژه اینکه راوی و خاطره نگار در توصیف جزییات چنان پیش رفتند که پنداری خاطره، تنه به تنه داستان و رمان می زند! آن هم ۲۰ سال پس از پایان دفاع مقدس و از فاصله ای این چنین دور و دراز، روایت از زهدان حادثه بیرون کشیدن؛ شایسته تحسین و تکریم است. روایت « اول شخص مفرد» و « من راوی» به همان میزان که همزاد پنداری مخاطب را بر    می انگیزد و دست او را گرفته و به میدان حادثه می برد! اما لگامی بر توسن اندیشه اش می نهد که روایت را فقط با عینک راوی ببیند و از زاویه دید او حوادث سترگ جنگ را تحلیل و تفسیر کند! و من مخاطب تشنه بر جویبار خاطره – تاریخ می نشینم که: چرا والفجر مقدماتی شکست خورد؟! تا شاید علل مخالفت شهید حسن باقری با این عملیات را در لشکر خوبانی دیگر و خاطره ای دیگر جستجو کنم و این دغدغه را پاسخی درخور یابم. این چنین است که خاطره ها فقط قطعات کوچکی از پازل تاریخ هستند که باید در کنار هم قرار گیرند تا بتوانند بخشی از مواد و مصالح تاریخ را بسازند.ای کاش ضمیمه ای بر کتاب لشکر خوبان به روایت یکی دیگر از رزمندگان این لشکر نوشته شود تا فروکاست روایت راوی در باره قهرمانی های مهدی قلی رضایی را جبران کند که هم دل خاطره نگار را خشنود می سازد که آنچه را دیده و نتوانسته بنویسد را جبران کند و هم من مخاطب را سیراب کند. لشکر خوبان کتابی است برای زیستن و نه خواندن!

مقدمه: هرچه از دوران دفاع مقدس ملت ایران می گذرد، نیاز به ثبت و ضبط خاطرات آن سال ها بیشتر احساس می شود. خاطراتی که بی تردید بر غنای فرهنگی این مرز و بوم خواهد افزود و هویت تاریخی این دیار را برجسته تر خواهد کرد. تاکنون صدها کتاب با مضمون خاطرات دفاع مقدس به چاپ رسیده است و هرساله به طور میانگین ۱۵۰ کتاب بر حجم آثار قبلی افزوده می شود (بنیاد حفظ آثار،۱۳۸۶: ۸). خاطره نگاری امری ادبی – تاریخی است. ادبی است،چرا که با سود بردن از آرایه های ادبی، ساختمان بیرونی خود را شکل می دهد همچنین امری تاریخی است، چرا که وقایع نگاری است. خاطرات مکتوب بی تردید مدارک تاریخی قابل استناد هستند (رحیمی۱۳۸۶: ۶۰). کتاب لشکر خوبان حاصل خاطرات مهدی قلی رضایی است که توسط معصومه سپهری باز نویسی بلکه باز آفرینی شده است. نویسنده در مقدمه کتاب از اهداف و مخاطبان اثر خود سخنی به میان نیاورده امّا درنوشته ای با عنوان “لشکر خوبان و رویاهای من”در وبلاگ شخصی خود با عنوان “پروانگی من در این آبادی” نوشته است:« این کتابها [نورالدین پسر ایران و لشکر خوبان] اگر نتوانند توجه مردم را به هزاران مرد و زن فداکار گمنامی که در اطرافشان هستند جلب کنند، اگر نتوانند تذکری بر روح بیدار شهیدان باشند و امید و آرزوی آنها را فرایادمان  نیاورند، اگر اخلاق را در جامعه سیاست زده ما زنده نکنند و روحیه تلاش و اخلاص را انتشار ندهند واقعاً به چه دردی می خورند؟ قهرمان کردن یک نفر(چون خاطراتش خوب نوشته شده و توانسته توجه بزرگان جامعه و مردم را جلب کند؟؟؟؟!!!!)که با یک خطا فرو بریزد؟؟؟آه خدای من !! چقدر غصه خوردم از این سرطان افراط و تفریط که پیکره فرهنگ این مرز و بوم را در خود گرفته است!!! چقدر شرمنده شدم از رزمندگانی که در این مدت تماس گرفته اند که فلانی آنچه بر سر ما آمد والله بیش از چیزی بود که نورالدین تحمل کرده !!! چه تلخ بود یکی را تا اوج،  بالا بردن وهزاران تن دیگر را ندیدن !!!! حتی اگر آن یکی، کسی باشد که من سال ها برای زنده کردن گذشته اش با همه وجود کوشیده باشم!».این کتاب یکصد و پنجاهمین کتاب خاطره منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر است. این انتشارات یکی از ناشران مهم وتخصصی در عرصه کتابهای دفاع مقدس می باشد. ۳)درباره نویسنده: معصومه سپهری متولد ۱۳۵۳ دانش آموخته رشته فلسفه دانشگاه تبریز همسر جانباز قطع نخاع دکتر ایوب نصیر اوغلی؛ نویسنده دو کتاب نورالدین پسر ایران (خاطرات سید نورالدین عافی) و لشکر خوبان (خاطرات مهدی قلی رضایی) می باشد. وی یادداشت هایش را در وبلاگ خود با عنوان: پروانگی من در این آبادی…یادداشت هایی از زندگی کمی متفاوت؛ منتشر می کند که از نشانی زیر قابل دسترسی است: http://www.parvanegi.blogfa.com. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیداری که با مهدی قلی رضایی (راوی) و معصومه سپهری(نویسنده) کتاب لشکر خوبان داشتند فرمودند: «دو کتابی که شما تألیف کردید تحقیقاً مصداق جهاد فی سبیل الله است». همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی  پیش از این نیز در حاشیه ی یکی از دیدار های شان فرموده بودند:«این کتاب لشکر خوبان  پُر است از اعجاب و عظمت ناگفته ی رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ، در ایامی  که این کتاب را می خواندم، بارها و بارها متأثرشدم». رهبر معظم انقلاب اسلامی تقریظ مهمی برکتاب لشکر خوبان به شرح زیر نگاشتند: «این نیز بخشی از آن تصویر عظیم و باشکوهی است که ما همواره آن را از دور دیده و تحسین کرده و بزرگ شمرده ایم بی آنکه  از ریزه کاری ها و نقش های معجزه آسای تشکیل دهنده ی آن و رنگ آمیزی های بی نظیر جزءجزء آن به درستی خبر داشته باشیم.این کتاب شرح این ریزه کاری های حیرت انگیز در بخشی از این تابلوی ماندگار و تاریخی است.آن چه درباره عملیات بدر و  والفجر ۸  و  کربلای ۵ و  کربلای ۴ و بیت المقدس  ۲و ۳ در این کتاب آمده، از بخش های برجسته آن است.همچنین مجاهدت ها در کوه های غرب،در ماووت و گرده رش و قامیش و دیگر بلندی های سخت، و نیز آن چه به یگان ها و دسته جات اطلاعات و غواص مربوط می شود و نیز بخش های دیگری از آن، در خور است که در شکل فیلم ورمان عرضه شود».”فروردین ۹۲” ۴) مقایسه اثر با آثار مشابه: کتاب لشکر خوبان سه مزیت بر دیگر آثار مشابه در حوزه خاطره نگاری دفاع مقدس دارد که این مزیت ها بطور نسبی و گاه مطلق این اثر را در جایگاهی نشانده که آن را کم نظیر بلکه بی نظیر می نماید. اول:انتشار خاطرات سر به مُهر شده نیروهای اطلاعات جنگ می باشد. خاطراتی که نه امکان بیان آنها در دوران جنگ بود و نه اراده ای و مصلحتی در انتشار آنها پس از جنگ! «این خاطرات روایتی صریح و صادقانه از تلاش یک نوجوان تبریزی [جانباز مهدی قلی رضایی] برای اعزام به جبهه و سپس قصد ورودش به واحد اطلاعات لشکر ۳۱ عاشورا و حضور [او] در صحنه های شناسایی و عملیات هایی چون والفجر مقدماتی، بدر،والفجر ۸، کربلا ۴و۵، بیت المقدس ۲و۳ و مرصاد بود[می باشد]» (سپهری،۱۳۹۲: ۸). «خاطرات ایشان  به عنوان یک نیروی شناسایی با خاطرات رزمندگان دیگر تفاوت های خاصی داشت. نیرو های واحد اطلاعات در طول جنگ به مثابه چشم رزمندگان بوده اند. روزهای متفاوت و مأموریت های بسیار سخت و عجیبی تجربه کرده اند….خاطرات این مأموریت ها از زبان   نیرو های واحد اطلاعات بسیار جذاب و تکان دهنده است» (همان : ۱۲). دوم: بیوگرافی نویسی که یکی از شیوه های زندگی نامه نویسی است و نویسنده شرح زندگانی و رویدادهای شخصی دیگر را تبیین، تحلیل و تفسیر می کند در لشکر خوبان رخ نمایی می کند. علاوه بر این، آنچه که بر ارزش های این ژانر (گونه) ادبی در این اثر بخصوص افزوده زاویه دید”اول شخص مفرد”یا “من راوی” معصومه سپهری است، که چنان به حوادث و رخدادهای جنگِ ندیده نزدیک گشته، گویی که یکی از قهرمانان خاطره شده است. « آن روزها من با همه وجود درگیر نوشتن این کار بودم.گویی در آموزش ها، عملیات ها، شوخی ها و خنده ها و حتی در غم غریب شهادت یاران با ایشان شریک بودم» (همان:۱۳). سوم: در آثاری که ترجمه می شود میزان آگاهی، مهارت و تجربه مترجم در زبان مبداء و مقصد از اصول مهم ترجمه به حساب می آید. نویسنده در گام نخست ۳۶ ساعت نوار مصاحبه ی اولیه فرج قلی زاده (دوست و هم رزم راوی) که به زبان ترکی انجام شده را پیاده نموده و در مراحل بعدی ترجمه و باز آفرینی کرده است (همان: ۸). «نکته قابل تأمل در نگارش خاطرات رزمندگان آذربایجانی – که خاطرات خود را به زبان شیرین ترکی باز گفته اند – نحوه برخورد و انتخاب کلمات مناسب و نزدیک به گویش اصلی راوی است. این مهم، اولین بار در زمان پیاده نویسی اولیه مصاحبه ها و ترجمه مصاحبه ترکی به نوشتار فارسی اتفاق می افتد که سخت تر از پیاده کردن یک مصاحبه فارسی است» (سپهری،۱۳۹۱: ۱۲). «در این کتاب بیش از ۴۰۰ رزمنده و شهید لشکر عاشورا با خاطراتشان آمده است و به اذعان بسیاری از رزمندگان لشکر عاشورا که کتاب را مطالعه کرده اند، یکی از کتاب های منبع در مورد این لشکر است» (مصاحبه نویسنده با سایت سوره مهر). کتاب لشکر خوبان در بخش خاطرات شفاهی دهمین دوره کتاب دفاع مقدس (سال ۱۳۸۵)  و جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس (سال۱۳۸۸) به عنوان کتاب برتر برگزیده شد ۵- معرفی کتاب : کتاب لشکر خوبان چاپ نهم با ۸۰۸ صفحه در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه با قیمت۹۰۰ /۳۱  تومان در سال ۱۳۹۲ به کتاب فروشی های کشور عرضه گردید. این کتاب با یک مقدمه ی ۸ صفحه ای که بر چاپ چهارم آن نگاشته شده و ضمیمه ۲۸ صفحه ای تصاویر پایانی که در فهرست مطالب اول کتاب قرار نگرفته است؛ دارای ۲۷ فصل نوشتاری است. نامگذاری فصول کتاب از درون مایه خاطره های راوی برداشت، و برحسب زمان وقوع، روایت شده است. فصل هفدهم کتاب با عنوان “عملیات شهادت” شامل ۶۴ صفحه بزرگترین فصل و فصل بیست و ششم کتاب با عنوان “هجرت” با ۱۰ صفحه کوچکترین فصل کتاب محسوبمی شود. ۵-۱- فصل اول؛ مسافر: این فصل به حوادث پیش از اولین اعزام راوی به جبهه در تبریز می پردازد. در این فصل ترفندهای راوی از قبیل دستکاری تاریخ تولد شناسنامه برای ثبت نام اعزام جبهه و گرفتن رضایت نامه از پدر و بعد نوشتن وصیت نامه و نهایتاً اعزام در یکی از روزهای آبان ماه ۱۳۶۰ که البته آغاز سرنوشتی  سترگ را برای راوی است، ادامه می یابد.دیدن اولین درخت نخل در اهواز و سازماندهی در مسجد چیت ساز و مسجد جزایری و دانشگاه جندی شاپور اهواز همراه با مواجه شدن با فرهنگ جبهه برای راوی شکل می گیرد. نویسنده در صفحه ۲۵ دست به تدوین زده و روایت خطی زمان را قطع می کند و مخاطب خود را به اولین روزهای گرم تابستان ۱۳۵۶ می برد. ۵-۲- فصل دوم؛ فتح المبین: رزمنده نوجوان اولین تجربه خود را با عملیات فتح المبین که در روز دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ در منطقه غرب شوش و دزفول آغاز شده، رقم می زند. در خواب دیدن امام زمان (عج) توسط رزمندگان، وسوسه برداشتن لباس از تدارکات، ترس از نگهبانی در شب، فراری شدن مرده عراقی، اولین مجروحیت زانو، دومین مجروحیت از ناحیه ی سر؛ خاطراتی که بی هیچ تکلفی صمیمانه برروی کاغذ آمده است. صمیمیت زبان این احساس را به خواننده القاء می کند که نویسنده به آنچه که می نویسد معتقد است و راست می گوید. ۵-۳- فصل سوم؛ پا به پای “مسلم بن عقیل”: در این فصل راوی به تبریز بر می گردد. مراسم استقبال از رزمنده ی نوجوان و دعوت از او برای بیان خاطراتش از عملیات فتح المبین در مدارس را در اوایل فصل می خوانیم. حادثه ی مهمی که راوی را منقلب می کند. شهادت دو تن از معلمان وی « صمد بخت شکوه» و «منوچهر سمساری» بود. لباس شهر برای این رزمنده تنگ شده و هوای جبهه به سرش می زند.برگشت به مدرسه گلستان اهواز و بعد ایستگاه حسینه در نزدیکی خرمشهر، طی دوره های سخت آموزش و سر انجام اعزام به اسلام آباد و سومار! شرکت در عملیات مسلم بن عقیل که با رمز یا ابوالفضل العباس(ع) در ۹مهرماه ۱۳۶۱ آغاز شد؛ فصل نوینی در حیات رزمنده نوجوان محسوب می شود. لحظات نفس گیر و سخت این عملیات که یک هفته طول کشید و طی دو مرحله به اجراء در آمد و منجر به آزادسازی ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران و همچنین تصرف ۳۰ کیلومتر از خاک عراق شد، سر فصل های مهم این بخش از کتاب محسوب می شود. ۵-۴- فصل چهارم؛ واحد اطلاعات: رزمنده لشکر خوبان در عملیات مسلم بن عقیل مجروح می شود و برای مداوا به بیمارستان باختران و بعد بیمارستان سینای تبریز منتقل می شود. پس از مرخصی  از بیمارستان در آذر ماه ۶۱ و بعد از دو ماه دوری از جبهه به خوزستان بر می گردد و به واحد اطلاعات در دزفول معرفی می شود. ۵-۵- فصل پنجم؛ اولین شناسایی: راوی اولین و دومین شناسایی خود را در منطقه میشداغ دشت رقابیه انجام می دهد. در این فصل اشاره ای به مدعیان زیارت امام زمان (عج) و برخورد با آنها می شود. آشنایی با موانع مهندسی و اصول دشمن از تجارب اولیه نیروی اطلاعاتی لشکر خوبان می شود. ۵-۶- فصل ششم؛ رمل های خونین: رمل های خونین سرگذشت عملیات والفجر مقدماتی است که در تاریخ ۱۸/۱۱/۶۱ در منطقه عملیاتی فکه و چذابه آغاز شد. نکته مهم در این عملیات موانع ایذایی، استحکامات،       کانال های عمیق و متعدد و وجود میدان های مین فراوان و گوناگون دشمن در دشت های رملی و خشک بود که عراق طی چند ماه آنها را فراهم آورده و چیده بود. ۵-۷- فصل هفتم؛ واحد شهدای کربلا: راوی اوایل بهار سال ۶۲ در تبریز هست و عملیات والفجر ۱ آغاز می شود . او سراسیمه به جبهه بر می گردد امّا به عملیات نمی رسد و در واحد اطلاعات ماندگار می شود. وی در امتحانات شهریور ماه شرکت کرده و موفق می شود مدرک کلاس اول انسانی را بگیرد. فوت پدر و ادامه آموزش های سخت نظامی از دیگر موضوع های این فصل می باشد. ۵- ۸- فصل هشتم؛ روزهای زید: در این فصل به عملیاتی اشاره نشده اما نیرو های اطلاعاتی به شناسایی خود ادامه می دهند. شوخی ها و خنده ها و شلوغی راوی و دوستانش در این فصل بیان می شود. ماست مالی کردن خسرو ملازاده، کتک زدن حرمتی و انداختنش زیر پتو از صبح تا نماز ظهر، دوشیدن شیر گاو های مردم و آویزان کردن پول شیر به شاخ گاو ها، ابتکار در نشانه گیری و قصه بستنی و مخلوط اهواز و دعوی با دژبان، قصه های شیرین بسیجی ها در روزهای زید است. ۵-۹- فصل نهم؛ هور: در این فصل استقرار نیروها و زندگی در هور الهویزه بیان می شود. توصیف حال رزمندگان قبل از آغاز عملیات یکی از بخش های زیبای این فصل به شمار می رود. ۵-۱۰- فصل دهم؛ کربلای بدر : شرح عملیات بدر است که در ساعت ۲۳ روز ۲۰/۱۲/۱۳۶۳ آغاز گردید و در همان ساعات اولیه تمامی خطوط و استحکامات دشمن به سرعت در هم کوبیده شد. در منطقه قرارگاه  کربلا، لشکر های ۸ و ۳۱ عاشورا به سرعت خود را به خط دوم دشمن رسانده و در ساعت دو بامداد پس از پاک سازی این خط که دارای تعدادی مین پراکنده نیز بوده، به سمت دجله حرکت کردند. در این فصل با شیوه فرماندهی سردار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا آشنا می شویم، راز و نیاز رزمندگان، راوی اسیر می گیرد، فتح قرارگاه عراقی قواه ابراهیم و اقامه نماز ظهر در دجله از دیگر مطالب این فصل است.نقطه عطف مهم این فصل شهادت فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا سردار مهدی باکری است که فضای این لشکر را عاشورایی تر می کند. ۵-۱۱- فصل یازدهم؛ گردان امام حسین: بی تابی رزمنده ی شجاع لشکر خوبان از وضع موجود، تقاضای انتقال به گردان امام حسین (ع) ابتکار مدیریتی امین شریعتی جانشین شهید باکری و مسئولیت آموزش گروه غواصی گروه سیدالشهدا(ع) و سفر به مشهد و زیارت امام رضا (ع) را در این فصل می خوانیم. ۵-۱۲- فصل دوازدهم؛ ملکوت دسته یک: ادامه فعالیت های راوی در گردان امام حسین و برخی شوخی ها و حاشیه های جذاب را در این فصل می خوانیم. ۵-۱۳- فصل سیزدهم؛ غواصلار : راوی به واحد اطلاعات بر می گردد. اما آموزش غواصی و فشار زیادی که از جهت تمرین های مستمر برای بسیجی ها ایجاد می کند. خصوصاً در اروند رود که تفاوت زیادی با کارون دارد. تجربه جدید و مهمی را برای رزمندگان رقم می زند. شهادت حسین محمدیان دوست نزدیک راوی نقطه عطف این فصل محسوب می شود. ۵-۱۴- فصل چهاردهم؛ پرندگان اروند: عملیات در اروندرود، این رودخانه وحشی و پر التهاب در ۲۰ /۱۱/۶۴ آغاز شد. این فصل از کتاب به سختی های کار غواصان می پردازد و صحنه های تکان دهنده ای از ایثار و شهادت رزمندگان را به تصویر می کشد. ۵-۱۵- فصل پانزدهم؛ نبرد در کارخانه نمک: مجروحیت سردار امین شریعتی فرمانده لشکر، اخراج راوی از لشکر ۳۱ عاشورا، اعزام عده ای از نیروهای واحد اطلاعات به مشهد مقدس و عدم اعزام راوی با آنها، شرایط جنگ فرسایشی، شناسایی و  بی تجربگی نیروهای تازه نفس را در این فصل می خوانیم. ۵-۱۶ – فصل شانزدهم؛ منطقه فریب: توصیف طبیعت شط علی در هور الهویزه، جمع شدن دسته شلوغ ها، کیفیت غسل جنابت در هوای سرد هور، مفقود شدن البسه کوچک رزمندگان، استقرار در مثلث برمودا و استمرار آموزش غواصی، استقرار در خرمشهر و توصیف جامعه شناختی از این شهر را در این فصل می خوانیم. ۵-۱۷- فصل هفدهم؛ عملیات شهادت: ادامه آموزش های غواصی، بگو مگوی راوی با هم رزمانش، توصیف شناسایی و نزدیک شدن به عراقی ها، انس با خدا در شرایطی که انسان هیچ یار و یاوری ندارد، اجرای مانور با حضور برادر شمخانی، صفحه بستن پشت سر راوی، انتقال به رسول آباد و از سر گرفتن آموزش و تمرین غواصی در بهمن شیر و کارون، آغاز عملیات و توصیف صحنه های شهادت غواصان از مهمترین بحث های این فصل می باشد. ۵-۱۸- فصل هجدهم؛ کربلا: اتفاق ناگواری برای خانواده راوی در تبریز می افتد، راوی به جبهه بر می گردد، شلمچه منطقه عملیاتی است، او به هر شکل در عملیات مشارکت می کند و ناگهان مجروحیت سختی پیدا می کند، توصیف این لحظات از پرشکوه ترین فراز های این فصل است. انتقال به بیمارستان و حوادثی که راوی از سر گذرانده خواندنی است. ۵-۱۹- فصل نوزدهم؛ جنگ زخم: توصیف وضعیت مجروحان در بیمارستان، درد و رنج مجروحیت، تفاوت در نگاه پرستاران به مجروحان جنگی، نحوه انتقال راوی به بیمارستان جم در شمال تهران، برخورد ناشایست و تحقیر آمیز مدیریت و پرستاران بیمارستان با مجروح جنگی، و در نهایت نقش شکوهمند   مادر   در پرستاری از فرزندش، در این فصل روایت می شود. ۵-۲۰- فصل بیستم؛ نصر هفتم: در دوران نقاهت راوی به جبهه باختران برمی گردد، صحبت بچه ها از شهادت قبل از عملیات، هنوز زخم های راوی بهبود نیافته و کماکان ترجیح می دهد در جبهه بماند، اما دیگر امکان این کار نبود و دوباره راهی بیمارستان می شود، و تکرار درد و رنج زخم ها و دوری از جبهه در این فصل بیان می شود. ۵-۲۱- فصل بیست و یکم؛ ماووت: خداحافظی از پادگان پدافند هوای اهواز، تک زدن به تدارکات گردان های دیگر، مسابقه برای خط شکنی، تغییر اوضاع برخی در جبهه و پشت جبهه، بهانه جویی برای نرفتن به شناسایی، مشاهده جنازه های خشک شده و یخ زده عراقی ها، نزدیک شدن گروه به مواضع عراقی ها، ترفند راوی برای عبور از دژبان خودی با نام رحیم صفوی، در این فصل مرور می شود. ۵-۲۲- فصل بیست و دوم؛ بیت المقدس کوهستان:

جنگ در ارتفاعات ژاژیله و در شرایط سرمای ۳۰ درجه زیر صفر، برف و هوای سرد، کمبود امکانات، درگیری با دشمن و آزاد سازی بخشی از ارتفاعات مشرف بر شهر ماووت عراق، صحنه های عظیم و شکوهمندی از ایثار و شهادت در جنگ با شرایط سخت در این فصل رقم خورده است. ۵-۲۳- فصل بیست و سوم؛ چکمه ای: جذب نیروهای جدید برای واحد اطلاعات، پاسدار شدن راوی، طبیعت قامیش، ادامه شناسایی ها، استفاده از قاطر برای حمل تجهیزات و تدارکات و مشکلات ارتباطی، ترس عراقی ها از خمپاره و ریزش کوه از بخش های مهم این فصل می باشد. ۵-۲۴- فصل بیست و چهارم؛ عقب نشینی: توصیف کوهستان ماووت، تک عراقی ها، ضعف نیروهای خودی، تحلیل علت شکست ها، اسیر شدن پورنجف، الله امانی و اقلیمی توسط تیپ ابوالفضل، حجم آتش دشمن روی گرده رش و قامیش از مهمترین مطالب این فصل است. ۵-۲۵- فصل  بیست پنجم؛مرصاد: ولایت و اطاعت از امام، سخنرانی آیت الله جزایری در اهواز و بسیج نیروها برای دفاع، نحوه جنگیدن منافقین در کرمانشاه، اسیر کردن یک دختر منافق و کشیدن ضامن نارنجک، کشتن مردم بی دفاع، پنهان شدن دو زن در تنور. زیارت مزار شهدای دزفول توسط آیت الله خامنه ای در این فصل بیان شده است. ۵-۲۶- فصل بیست وششم؛ هجرت: رنگ باختن ارزش ها، اعلام آتش بس، خبر بستری شدن امام در بیمارستان و ارتحال حضرت امام خمینی (رض) در این فصل بیان شده است. ۵-۲۷- فصل بیست وهفتم؛ منطقه ملکوت: بیماری خاص راوی، تفحص اجساد مطهر شهیدان در مناطق عملیاتی غرب، خرابی ماشین حامل جنازه شهداء و اطراق در منزل کٌرد عراقی، عکس امام روی جیب پیراهن شهیدان و شهدای طلایه که با دست های بسته به شهادت رسیدند، مظلومیت شهیدان عزیز ما را بازگو می کند

منابع :

-انصاریان، احمد( ۱۳۸۶). ساختار زبان در ادبیات دفاع و شهادت مولفه های خاطره نویسی دفاع مقدس. در مجموعه مقالات گامی در راه علمی شدن خاطره نویسی دفاع مقدس ( مقالات برگزیده اولین همایش خاطره نویسی). (ص ۴۹-۳۱). بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس . تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. – بنیاد حفظ آثار و  نشر ارزش های دفاع مقدس ( ۱۳۸۶). گامی در راه علی شدن خاطره نویسی دفاع مقدس ( مقالات برگزیده اولین همایش علمی خاطره نویسی). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. -حری، عباس (۱۳۸۰). “آیین نگارش علمی”. چاپ دوم. تهران: دبیرخانه هیات امنای کتابخانه های عمومی کشور. -خرمشاهی، بهاء الدین (۱۳۶۳). ” آیین نقد کتاب” نشر دانش. سال چهارم، شماره سوم، فروردین: ص ۱۹-۹٫ -رحیمی، مصطفی ( ۱۳۸۶). یادداشت های روزانه. در مجموعه مقالات گامی در راه علمی شدن خاطره نویسی دفاع مقدس ( مقالات برگزیده اولین همایش علمی خاطره نویسی). (ص ۸۱- ۵۱). بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. -سپهری، معصومه( ۱۳۹۱). نورالدین پسر ایران ( خاطرات سید نور الدین عافی). چاپ سی و شش. تهران: سوره مهر. -سپهری، معصومه( ۱۳۹۲). لشکر خوبان ( خاطرات مهدی قلی رضایی). چاپ نهم. تهران: سوره مهر. -سپهری، معصومه( ۱۳۹۲). لشکر خوبان را بشناسیم. ( گفتگو با : معصومه سپهری؛ نویسنده لشکر خوبان) [پیوسته]. قابل دسترس در: http://www. Tebyan. Net -سعیدی، مهدی (۱۳۸۵). “رویکردهای عمده ادبیات داستانی جنگ” پژوهش زبان وادبیات فارسی. شماره هفتم، پاییز و زمستان ، ۲۶-۲۱ -نوروزی، علیرضا (۱۳۸۷). نمایه سازی  کتاب:راهنمایی برای ناشران، نمایه سازان، کتابداران، نویسندگان و مترجمان. ویرایش دوم، تهران: چاپار