تایر کامیون و ربط آن به انتخابات !

علی عبدالخانی: خاطره کوتاه: دوستی دارم که بدلایلی خانه اش محل تردد برخی نامزدان معروف یا نسبتاً معروف در فصلِ انتخاباتهای شورا و مجلس بود. نامزدها از دوستم می خواستند بعد از انتخاب شدن حتما با آنان تماس بگیرد تا بتوانند زحماتش را جبران کنند و از خجالتش دربیایند اما او فقط یک خواسته بیشتر […]

علی عبدالخانی: خاطره کوتاه: دوستی دارم که بدلایلی خانه اش محل تردد برخی نامزدان معروف یا نسبتاً معروف در فصلِ انتخاباتهای شورا و مجلس بود. نامزدها از دوستم می خواستند بعد از انتخاب شدن حتما با آنان تماس بگیرد تا بتوانند زحماتش را جبران کنند و از خجالتش دربیایند اما او فقط یک خواسته بیشتر نداشت و آن هم برداشتنِ تایر کامیونی است که در گوشه ی بیرون منزلشان بر روی یک سپتیک قرار گرفته و نصف آن زیر بُتن رفته است.

دوست من به آنها می گفت که اگر انتخاب شدند، کمک کنند تا تایرِ مزاحم برداشته شود و بجایش درب فلزی یا بُتنی همسطح بر روی سپتیک و پمب بگذارند !.می گوید به چند عضو مجلسی و شورایی پس از راه یابی آنها تماس گرفتم اما هیچکدام پاسخ تلفنهایم را نمیدادند و برای قولشان ارزشی قائل نبودند و هیچگاه نتوانستند مشکلِ آن تایرِ مزاحم را حل کنند. حتما می توانستند اما انجام اینکار فایده و نفعی برایشان نداشت.

۸ ماه قبل آنهم بدون اعمال نفوذ یا دخالت آن راه یافتگانِ بدقول، عواملِ مربوطه آمدند و تایر را بدون هیچ منت یا انتظاری برداشتند و بجای آن دربِ بُتنی همسطح قرار دادند. بدقولی و خلاف واقع گویی و پاسخ ندادن به تماسها باعث ایجاد این تصور در دوستم شد که نگاه همه ی آنها که منزلشان تردد می کردند نگاهی ابزاری و انتفاعی بوده است که همین تصورِ درست باعث شد تا درب منزلش را برای همیشه به روی آنها و امثالشان ببندد.