مشق های کیلویی

دکتر فاضل خمیسی: قبل از آغاز تعطیلات نوروزی آن سال‌های دور ، معلم‌ کلاسِ پنجممان که فوق العاده بد اخلاق و کمترین تنبیه اش قرار دادن خودکار وفشردن لای انگشتانمان بود ، کلی «مشق» برای تعطیلات نوروز تعیین کرد ، تمام روز و شب تعطیلات را با ترس و لرز مینوشتم تا روز موعود فرا […]

دکتر فاضل خمیسی: قبل از آغاز تعطیلات نوروزی آن سال‌های دور ، معلم‌ کلاسِ پنجممان که فوق العاده بد اخلاق و کمترین تنبیه اش قرار دادن خودکار وفشردن لای انگشتانمان بود ، کلی «مشق» برای تعطیلات نوروز تعیین کرد ، تمام روز و شب تعطیلات را با ترس و لرز مینوشتم تا روز موعود فرا رسید!«او» با اخم پشت میزش نشست و ما یکی ، یکی دفترهای مشقمان را برای خط زدن نزد او میبردیم ، من دو تا دفتر پر کرده بودم یکی صد برگ و دیگری شصت برگ!!

اما آقا معلم فرصت بررسی آنهمه دفتر را نداشت ، بنابراین جلوی چشمانمان دفاتر مشقمان را از وسط «پاره» و به درون سطل زباله می انداخت، میخواستم بپرسم ،

آقا اجازه ! چرا دفترها را پاره میکنید اما بخاطر «شیلنگ» روی میزش «چرایم» را خوردم و تا امروز برای چرا پرسیدن اول روی میز را نگاه میکنم!!

سالها گذشت … معلم شدم، در مدرسه ای که یکی از ناظم هایش مرا به یاد آموزگار پایه ی پنجمم میانداخت ، او که همیشه چوب یا شیلنگی در دست داشت به بهانه ی به صف کردن بچه ها تا هدایتشان بعد از زنگ تفریح به کلاسهای درس ، بی دلیل بعضی از آنها را از شیلنگ و چوب خود بی نصیب نمیکرد، انگار که مرض زدن داشت!

آن روز مدرسه ،پایان زنگ تفریح تازه زده شده بود که دیدم ، ناظمِ مذکور یکی از دانش آموزان را علاوه بر شیلنگ با لگد و مشت آماج ضربه های خود کرده است ، اینبار دیگر طاقتم تمام شد ،خودم را به صحنه رسانده دانش آموز را از دستش رها و با اعتراض به او گفتم:مگه این بچه چکار کرده که اینطور تنبیه اش میکنی؟

پاسخ ناظم این بود:داشت آهسته، آهسته میرفت سرکلاس ، و وقتی با شیلنگ به پشتش زدم و بهش گفت ، تندتر برو ، برگشت گفت : آقا «چرا» می زنی؟ چطور یه بچه جرأت داره بهم بگه چرا می‌زنی ؟!

ای کاش من هم آن سال‌های دور به معلم پنجمم می گفتم : آقا اجازه ! چرا مشق هایی را که تمام روز ‌و شب تعطیلاتم را گرفت و برایشان زحمت کشیدم، پاره و به سطل زباله انداختی ! ای کاش آن سالها خودکار لای انگشتان و شیلنگ را تحمل میکردم و اینهمه سال سنگینی و رنج آن «چرا» را همراه خود نمی ساختم ….