منطق های ریاضی و قضاوت های اجتماعی

دکتر سید محمدرضا موالی زاده : ///اشاره : باید وقت گذاشت و با صبر و حوصله باب گفت وگو و مفاهمه را گشود. گسترش اختلافات باعث کاهش سرمایه اجتماعی و خستگی و فرسودگی روح مردم می شود و به منافع ملی آسیب می زند. گفت وگو در سطوح مختلف نه تنها در عرصه سیاست؛ بلکه […]

دکتر سید محمدرضا موالی زاده : ///اشاره : باید وقت گذاشت و با صبر و حوصله باب گفت وگو و مفاهمه را گشود. گسترش اختلافات باعث کاهش سرمایه اجتماعی و خستگی و فرسودگی روح مردم می شود و به منافع ملی آسیب می زند. گفت وگو در سطوح مختلف نه تنها در عرصه سیاست؛ بلکه در همه عرصه ها و همه سطوح می تواند تبدیل به یکی از مؤلفه های فرهنگ عمومی ما گردد(ان شاءالله درآینده به این موضوع بیشترخواهیم پرداخت ) درمنطق فازی رفتارهاگرچه اقتضایی است امانظام مند وتعریف شده ودرچارچوب می باشد وقتی صحبت ازخوش بینی می شود این امردرحوزه داخلی ودرمیان خانواده بزرگ ایرانیان ویاباهرکسی است که باملت مامشکلی ندارد قطعابایستی در مقابل دشمنان غدار این مرز و بوم کاملاً هوشیار بود و از کیان کشور و نظام دفاع نمود

***************************************

۱-شاخه های علوم به سرعت در حال گسترش می باشد تا چند دهه پیش ریاضیات کلاسیک، هندسه اقلیدسی، فیزیک نیوتنی و … مطرح بود در حالی که امروزه ریاضی فازی، هندسه هذلولی و انواع دیگر هندسه، فیزیک کوانتوم و … پدید آمده است. تا قرنها منطق دو گزاره ای کلاسیک ، بر ریاضیات حاکم بود و تأثیر خود را بر حوزه های مختلف علوم نیز نهاده بود تا اینکه در سال ۱۹۷۳ منطق ریاضی فازی توسط یک ریاضی دان ایرانی الاصل به نام پروفسور لطفی زاده ابداع گردید.

منطق ریاضی فازی در ابتدا جدی گرفته نشد. اما پس از مدتی ابتدا ژاپن و سپس سایر کشورهای پیشرفته به اهمیت آن پی برده ، در بخشهای مختلف صنعتی آن را به کار گرفته و بر اساس آن دست به اختراعات مختلفی زدند. در منطق ریاضی کلاسیک، تنها دو گزینه داریم، صفر یا یک (۱۰۰٪)، خوب یا بد، زشت یا زیبا، با من یا بر علیه من، در حالی که در منطق ریاضی فازی بین صفر تا یک بی نهایت گزینه وجود دارد. دایره استفاده از منطق ریاضی فازی روز به روز گسترده تر می شود و به سایر علوم انسانی همچون اقتصاد، علوم سیاسی و … تسری می یابد.اخیراً مطالعاتی در زمینه کاربرد منطق فازی در علم حقوق صورت گرفته است (به عنوان مثال کتاب کاربرد منطق فازی در حقوق کیفری ایران تألیف دکتر مهرنوش ابوذری) و یادرالهیات (مقاله رویکرد فازی در نظام شریعت تألیف دکتر رنجبر استاد دانشگاه آزاد اسلامی تبریز) و …

۲-منطق فازی با نظام خلقت همخوانی داشته و سازگار با جهان هستی است زیرا یک منطق پیوسته می باشد. روز و شب و نیز فصول چهارگانه سال بلافاصله به یکدیگر تبدیل نمی گردند، موجودات به سرعت و ناگهانی رشد نمی کنند، انسان به ناگاه از دوره ای از زندگی به دوره ای دیگر منتقل نمی شود، بلکه همه این امور به تدریج و آرام آرام صورت می گیرد. نظام تدریج در خلقت یک قاعده است و اگر گاهی اتفاقاتی می افتد که به صورت ناگهانی رخ می نماید همچون حوادث غیر مترقبه ، استثنایی بر آن قاعده می باشد. اساساً ذهن انسان با تدریج و آهستگی و پیوستگی در تغییرات خو گرفته است. در این باب گفتنی ها بسیار است و همه ما در زندگی فردی و اجتماعی در عرصه های مختلف با مصادیق فراوان این موضوع آشنا بوده و سر و کار داشته و داریم.

۳-سؤالی که مطرح است این است که منطق حاکم بر قضاوتهای ما از کدام یک از دو الگوی فوق تبعیت می کند؟ ما در خصوص پدیده ها و رویدادها و مخصوصاً در مورد افراد چگونه قضاوت می کنیم؟ آیا قضاوتهای فردی و اجتماعی ما بر پایه منطق ریاضی کلاسیک استوار گردیده یا در قواره منطق ریاضی فازی شکل یافته است؟ نگاهی گذرا به حوزه روابط اجتماعی در بخشهای مختلف جامعه، ما را به این نتیجه می رساند که فراوانی قضاوتهای اجتماعی مبتنی بر منطق ریاضی کلاسیک در جامعه ما بیش از منطق ریاضی فازی می باشد.

۴- در آسیب شناسی این پدیده علل و عوامل مختلفی مطرح است که در اینجافرصت پرداختن به آنهانیست. اما اجمالاً بایدگفت که تعمیم گرایی نقش عمده ای در این میان دارد. ذهن ما به تعمیم گرایی تام استقرایی عادت کرده است. ما براساس فرضیات قالبی و پیش ساخته خود، به راحتی افراد را در یک طبقه خاص (در زمینه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و …) قرار می دهیم.هرگاه با شخصی مواجه می شویم که وجه تشابهی با مختصات آن طبقه دارد بلافاصله او را در آن طبقه جای می دهیم.گویی درذهن خودقفسه بندی کرده ایم وبه راحتی بر افرادبرچسبی نهاده آنهارانشانه گذاری کرده ودراین قفسه هاقرارمی دهیم بدین ترتیب خودراراحت کرده وامرحساس ودقیق قضاوت درمورد افرادرا تمام شده تلقی می کنیم این کار گرچه به نظر آسان ترین و سریع ترین روش برای قضاوت کردن در مورد افراد است اما در عین حال پرخطاترین روش می باشد. فرد تعمیم گرا اگر یکی دو خاطرۀ ناخوشایند از برخوردهای منفی از فردی یا مجموعه ای داشته باشد بلافاصله آن را به کلیت مختصات آن فرد یا مجموعه تعمیم می دهد. این یک خطای ذهنی است دکتر علی اصغر خندان استاد منطق دانشگاه امام صادق(ع) در کتاب منطق کاربردی میگوید: هرچند ظاهر این امور، استقرای تام می باشد (استنتاج ناشی از حرکت از جزء به کل) اما چون نتیجه حاصل از آن قطعیت دارد، در واقع نوعی قیاس می باشد.

(یک الگوی کلی در ذهن داشتن و محک زدن جزءها با آن، حرکت از کل به جزء) می توان گفت میزان این نحوه قضاوت در کشور ما تقریباً قابل توجه است به گونه ای که مثلاً ما به راحتی اهالی فلان شهر یا فلان قوم یا فلان رسته شغلی یا فلان صنف را دارای فلان خصیصه منفی می دانیم. به راحتی در مورد آنان قضاوت می کنیم، لطیفه می سازیم و اصطلاحاً به جای اینکه با هم بخندیم به هم می خندیم.

۵– فرض کنید از وادی شوخی ها با تسامح بگذریم، اما وقتی شوخی کردن تبدیل به تمسخر شود آنگاه مصداق گناه پیدا می کند. قرآن کریم در این خصوص به ما هشدار می دهد: «یا ایهاالذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونواخیراً منهم» هیچ قومی و قومیتی حق ندارد دیگری را مورد استهزاء قرار دهد، در واقع باید گفت که در یک برش قومیتی از مقوله بنیادین ملیت ،هیچ کس ایرانی تر از دیگری نیست و اگرکسی این گونه گمان کندمطمئنا این گمان خطاست (خلاف عقل ،خلاف شرع ،خلاف منطق قرآن وخلاف منافع ملی است).اقوام مختلف ایرانی هر کدام بخشی از کلیت ایران عزیز و تار و پود فرش چشم نواز هویت تاریخی و درازدامن این سرزمین اند. قرآن کریم تکلیف ما را در خصوص نوع ارتباط با دیگر ملتها و اقوام نیز روشن نموده است. خداوند متعال تعمداً ملتها و اقوام مختلف را خلق نموده تا با یکدیگر آشنا شوند و ارتباط یابند. «وجعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم » وجود تفاوتها خصیصه ذاتی و جزو لاینفک بافت جامعه بشری است و درک این تفاوتها امری ضروری است.

۶-افرادی که قضاوتهای عجولانه و پیشداوری شدیدی نسبت به برخی از گروههای اجتماعی دارند، اغلب چنین عباراتی رادرمورددیگرمجموعه ها بیان می کنند: همه آنان مثل هم هستند، سر و ته یک کرباسند.همه ازیک قماش اند مشت نمونه خروار است و … متأسفانه ذهن برخی از افراد همچون یک دادگاه سیار همواره در مورد رفتار دیگران قضاوت می کند. یک پردازش ساده از مشاهده یک رفتار و یک گمانه زنی سرانگشتی و تمام. حکم قطعی صادرشد ! . پیشداوری، قضاوت زود هنگام و شتابزده ذهنی یا عاطفی نسبت به یک موضوع یا یک فرد است که معمولاً قبل از جمع آوری کامل و بررسی دقیق اطلاعات از آن زمینه پدید می آید. تصورات قالبی در واقع زندانهای استنباطی هستند پیش داوری به شکلی ناخواسته در عمق وجود برخی ازما لانه کرده و تبدیل به بخشی از ناخودآگاه و تفکر ناهشیار ما شده است ما برای شناخت افراد از آنان عکس می گیریم، فیلم نمی گیریم پروژه ای نگاه می کنیم پروسه ای و روندی نگاه نمی کنیم کافی است صحبتی، نوشته ای، رفتاری، از فردی مشاهده نماییم که با سلیقه ما همخوانی ندارد یا نه، از اساس اشتباه است ، آن اشتباه را به کل شخصیت آن فرد تعمیم می دهیم.

آیا اگر در آزمایش پزشکی شخصی مثلاً مشاهده نمودیم که قند و اوره و چربی بالایی دارد بلافاصله می گوییم اوعلاجی ندارد و در شرف مرگ است ؟ اگردانش آموز یا دانشجویی، یکی دو نمره نسبتاً پایین داشت آیا کارنامه مردودی به دست او می دهیم؟ از این قبیل مثالها فراوان است بدیهی است که ما دراین زمینه هاحکم کلی صادر نمی کنیم، پس چگونه است که وقتی در مقام قضاوت نسبت به دیگران قرار می گیریم در آنجا حکم کلی و قطعی صادر می کنیم. ای کاش ما بر اساس منطق ریاضی فازی در مورد یکدیگر قضاوت می کردیم و ویژگی های مختلف افراد را تفکیک می کردیم و نمره مربوط به یک ویژگی را به سایر ویژگیها تعمیم نمی دادیم و در هنگام قضاوت ، با هوشمندی و تمرکز و دقت و صبر و تأمل و بر اساس اطلاعات کافی عمل می نمودیم و ای کاش اگر هم قراربود بر پایه منطق ریاضی کلاسیک قضاوت کنیم بیشتر بر اساس سویه مثبت آن عمل می نمودیم و نسبت به یکدیگر خوشبین تر بودیم روزی یک استاد روانشناسی بر یک صفحه سفید تمیز بزرگ، یک نقطه سیاه کوچک قرار داد و از دانشجویان سئوال کرد که چه می بینید؟

سیاری از آنها تنها به آن نقطه اشاره کردند و جمعی دیگر بیان نمودند که صفحه سفید تمیز بزرگی را می بینند و به صورت ضمنی به آن نقطه سیاه هم اشاره کردند ، فرق است میان کسی که بلافاصله ذهن خود را معطوف به مشکلات و نقیصه های دیگران می کند و کسی که برجستگی ها و نقاط مثبت دیگران را می بیند.برای هریک ازمابارهااتفاق افتاده که درموردفردی یاموضوعی قضاوت منفی کرده ایم وبعدامتوجه اشتباه خویش شده ایم وخودراملامت نموده ایم که چرااین گونه قضاوت کرده ایم گاه می شود که سالهایک بایگانی سنگین ازپرونده هایی ازقضاوت های شتابزده راباخودحمل می کنیم وذهن خورابامرور آنهاخسته می نماییم

۷-رسول اکرم (ص)می فرماید «طوبی لمن منعه عیبه عن عیوب المؤمنین» خوشا به حال کسی که به اصلاح عیوب خویش می پردازد به جای اینکه بخواهد در خصوص عیوب دیگران کنکاش (و قضاوت منفی) نماید این ضرب المثل فارسی در محاورات ما به خوبی جا افتاده که یک سوزن به خود بزن و یک جوالدوز به دیگران، مولوی چه زیبا می سراید:

غافلنداین خلق ازخودای پدر         لاجرم گویند عیب یکدگر

پاک کن دوچشم راازموی عیب    تا ببینی باغ و سروستان غیب

 

۸-نقش گروههای مرجع جامعه اعم از علما، اندیشمندان، فرهیختگان، دانشگاهیان، دست اندرکاران تعلیم و تربیت در سطوح مختلف آموزشی، اصحاب فرهنگ و هنر و ادب و اندیشه و رسانه، فعالان سیاسی و چهره های موجه اجتماعی و مدیران و مسئولین در این میان بسیار مهم و کلیدی است. هرقدر در این حوزه ها دامنه اختلافات فزونی گیرد، تأثیرات منفی بیشتری بر پیکره اجتماعی گذاشته و واگرایی ها گسترده تر می شود. اساساً خُلق امری مسری است از فردی به فردی و از جمعی به جمعی منتقل می گردد و سرایت می یابد.

به عنوان مثال اجمالاً عرصه سیاسی کشور را از این منظر مرور می کنیم در اینکه افراد مختار هستند که گرایش سیاسی خاصی داشته باشند تردیدی نیست؛ اما مشکل آنجا پدید می آید که تفاوتها تبدیل به اختلاف و رقابتها تبدیل به کینه می گردد.چه بسا اگر اختلاف بین دو فعال سیاسی با دو گرایش متفاوت را بررسی کنیم و آراء و نظرات آنان را در حوزه های مختلف بشنویم وجوه مشترک آنان را بیش از وجوه افتراق شان بیابیم . باید وقت گذاشت و با صبر و حوصله باب گفت وگو و مفاهمه را گشود. گسترش اختلافات باعث کاهش سرمایه اجتماعی و خستگی و فرسودگی روح مردم می شود و به منافع ملی آسیب می زند. گفت وگو در سطوح مختلف نه تنها در عرصه سیاست؛ بلکه در همه عرصه ها و همه سطوح می تواند تبدیل به یکی از مؤلفه های فرهنگ عمومی ما گردد(ان شاءالله درآینده به این موضوع بیشترخواهیم پرداخت ) درمنطق فازی رفتارهاگرچه اقتضایی است امانظام مند وتعریف شده ودرچارچوب می باشد وقتی صحبت ازخوش بینی می شود این امردرحوزه داخلی ودرمیان خانواده بزرگ ایرانیان ویاباهرکسی است که باملت مامشکلی ندارد قطعابایستی در مقابل دشمنان غدار این مرز و بوم کاملاً هوشیار بود و از کیان کشور و نظام دفاع نمود نوع قضاوت هاو به تبع آنها رفتارها درحوزه های مختلف متفاوت است ومرزبندی تعریف شده ای دارد.

۹-باید ممارست کنیم واین مهارت رادرعرصه زیست اجتماعی کسب نماییم تا بی جهت و به سرعت در مورد دیگران قضاوت منفی نکنیم. از پیشداوری و سوءظن نسبت به دیگران بپرهیزیم و به حکم قرآن کریم که می فرماید«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم» عمل کنیم. چه بسیار طلاق ها و اختلافات و قتل ها و اتفاقات تلخ دیگر که در جامعه ما بر اثر قضاوت های منفی و تصمیم های عجولانه و رفتارهای هیجانی صورت گرفته است . مولانا می گوید:

آن خیال و وهم بدچون شدپدید       صد هزاران یار را از هم درید

  سخن کوتاه کنم دشمن بیکار ننشسته و نمی نشیند اوتلاش می کند که درهر زمینه ای اعم ازسیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، قومیتی ، مذهبی و.. ورودکرده و اختلاف ایجادنماید سرنوشت ما به یکدیگر پیوند خورده همه ما در یک کشتی نشسته ایم. اختلافات ماپاشنه آشیل ما و انسجام مانقطه قوت ماست

۱۰-وکلام آخر اینکه ما در این دنیا برای چند صباحی درنگی می کنیم و آنگاه از این گذرگاه به سوی منزلگاه ابدی خود می رویم. این جمله ورد زبان مرحوم علامه طباطبایی(ره)بود که می گفت: ما ابد در پیش داریم. سخن خود را با این شعر از فردوسی به پایان می برم:

چو بستر ز خاک است و بالین زخشت    درختی چرا باید امروز کشت
که هر چند چرخ از برش بگذرد    تنش خون خورد بار کین آورد.

 

 

***دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور