دیگر ستایی و تملق نباید مبنای ارتقای اداری یا کسب امتیاز قرار بگیرد !

علی عبدالخانی :نظام حاکم بر اجسام و اشکال و حتی پدیده ها و علوم مختلف نشان می دهد که هر کدام از انها در یک تعریفِ مشخص قرار می گیرند. تعریف بمعنای بیانِ خصوصیات واقعی هر شیء است، بدون آنکه سلیقه ای قادر باشد آن خصوصیات را کم و یا زیاد بکند.انسانها اما نه با […]

علی عبدالخانی :نظام حاکم بر اجسام و اشکال و حتی پدیده ها و علوم مختلف نشان می دهد که هر کدام از انها در یک تعریفِ مشخص قرار می گیرند. تعریف بمعنای بیانِ خصوصیات واقعی هر شیء است، بدون آنکه سلیقه ای قادر باشد آن خصوصیات را کم و یا زیاد بکند.انسانها اما نه با دقت سایر اجسام و علوم نیز تعاریف متفاوتی نسبت به همدیگر دارند. هرکدام از ما متناسب با سلوک و سوابق رفتاری و تعامل اجتماعیمان، نوعی توصیف یا تعریف بخود می گیریم. چاپلوس، متملق، فرصت طلب، دورو، پاکدست، راستگو، امین و… از جمله توصیفهایی هستند که به اشخاصِ مختلف اطلاق می شود.

همانگونه که خارج کردن یک ماده از تعریف علمی آن غیرممکن است، اشخاص را هم نمی توان بدلایلی همچون موقعیتی که دارند و منافعی که از آنها به ما می رسد و… از تعریف حقیقیشان خارج کرد لذا زیبا و منطقی نخواهد بود اگر شخصی که به دروغگویی معروف است را فقط به این دلیل که منافعی از ایشان‌ به ما می رسد، در قابِ زیبای راستگویان قرار دهیم و این صفت بسیار زشت را از تصویر ایشان پاک نمائیم.

هر چند که وجود تملق و چاپلوسی در بُعد فردی نیز ناپسند جلوه می کند اما ایراد بزرگ زمانی است که این رفتار وارد نظام اداری و موسساتی بشود و در آن رخنه کند و از خود نتایج منفی برجای بگذارد.چاپلوسان و آنهایی که صفات غیر واقعی به مافوقانشان می دهند و بی نصیب از مزایا و عطایا نمی مانند و چه بسا به پُست و جایگاه هایی که تناسبی با قد و قامتشان ندارد، نیز برسند و… این اتفاق حتی اگر محدود (فقط) به یک موسسه باشد، باید حساسیت مراجع مسئول نظارتی را در پی داشته باشد.

بر این نکته بسیار تاکید کرده ایم که یکی از عواملِ مهمِ به قتل رسیدن انگیزه در نیروهای اداری – اجرایی و ترویج ” کوتوله پروری ” در مفروض این یاداشت، چیزی جز رواج‌ تملق و چاپلوسی نیست.اما بسیار تاسف آور است که در موارد بسیار محدود دیده می شود برخی از قلم بدستان صرفاً بخاطر برخی بهره مندیها به مفهوم ” دیگرستایی ” دامن می زنند و از رسالت معنوی خود خارج می شوند. بعنوان مثال یک مسئول (مفروض) که انصافاً از محتوای علمی و عملی تهی است را‌ با توصیفهای غیرواقعی چنان‌ کاردان و کاربلد و پرتوان معرفی می کنند که بیننده از اینکه چرا یک صاحب قلم در چنین ورطه ای از بی اخلاقی سقوط کرده و به این وادی پرتزویر کشانده شده، واقعا افسوس می خورد!.

 چاپلوسی و دیگرستایی همچون آتشدانی می ماند که ستاینده و ستایش شونده را همزمان با هم میسوزاند، با این‌ وجود آزمندانِ عرصه ی تملق به هر بهانه و حیلتی متوسل می شوند‌ و‌ سوژه ای می یابند و تعریفی از جنس توهم و خیال برای ایکسِ خود سرهم بندی می کنند و از این راه نیازهای خود را رفع و به مقاصد ارتقایی دیگر نیز دست می یابند. آنها با بکارگیری این رفتار که‌ در شرع نیز بشدت نکوهیده و مذموم است، کمبودها و نقصانهای شخصیتی مسئولِ مفروضِ خود را جبران میکنند.با تکیه بر تجارب بسیار خود بویژه در شهرستان اهواز به تملق شوندگان و تملق کنندگان فقط این نکته را متذکر می شویم که: کوچکها برغم همه این تلاشها هیچگاه بزرگ نمی شوند و در توصیف واقعی خود کوچک باقی می مانند.