دو کلام حرف حساب از استاندار سابق خوزستان برای ثبت در تاریخ!

محمد شریفی : عبدالحسن مقتدایی ،استاندار سابق استان خوزستان طی بیانیه ای به رد صلاحیت خود از سوی هیات نظارت مرقوم فرمودند:” اعتقادی به اعتراض ندارم چون مردم مسئول خوار و خفیف را نمی پسندند” دکتر عبدالحسین مقتدایی در بیانیه ی موصوف متذکر شد :”در پی اصرار و تاکید برخی از دوستان عزیز و شهروندان […]

محمد شریفی : عبدالحسن مقتدایی ،استاندار سابق استان خوزستان طی بیانیه ای به رد صلاحیت خود از سوی هیات نظارت مرقوم فرمودند:” اعتقادی به اعتراض ندارم چون مردم مسئول خوار و خفیف را نمی پسندند”

دکتر عبدالحسین مقتدایی در بیانیه ی موصوف متذکر شد :”در پی اصرار و تاکید برخی از دوستان عزیز و شهروندان محترم در مورد ثبت نام اینجانب برای نمایندگی دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی در نهایت متقاعد شدم که اگر توان و قدرتی در وجودم هست باز آن را در راه خدمت به هم استانی های عزیز صرف نمایم . بعد از تایید هیات اجرایی در حوزه انتخابیه ، اخیرا به بنده ابلاغ گردید که هیات مرکزی نظارت بر انتخابات ، نظریه هیات اجرایی را مردود دانسته و صلاحیت من را با استناد به ماده ۲۸ بند ۲ قانون انتخابات رد نموده است . متعاقبا عزیزان طی تماس هایی تاکید و اصرار دارند که به این رد صلاحیت اعتراض نمایم .خدمت این بزرگواران و دیگر عزیزانی که نسبت به بنده لطف و محبت دارند عرض می نمایم که اینجانب اعتقادی به اعتراض به اقدام هیات نظارت بر انتخابات ندارم زیرا معتقدم که خداوند تبارک و تعالی و مردمی که صاحب عزت نفس هستند هیچ گاه یک مسئول خوار و خفیف را نمی پسندند “.

اما بعد:دکتر عبدالحسین مقتدایی اگر که پس از کناره گیری از مقام استانداری سیاست صبر و سکوت پیشه کرد و نسبت به حوادث، معضلات و سوءمدیرت های بیشمار که پس کنار رفتن ایشان دامن استان را گرفته بود، متاسفانه دکتر مقتدایی از اتخاذ هرگونه موضع صریح و آشکار امتناء نمود، سکوت معنادار ایشان و انسان های خوب و فرهیخته ای از جنس دکتر عبدالحسین مقتدایی بسیار قابل تامل و به باور نگارنده غیرقابل بخشش است.

اما بیانیه ی اخیر دکتر مقتدایی در واکنش به اعلام رد صلاحیت و تاکید بر این که متوسل به اعتراض به رای شورای نگهبان نخواهد شد که با قواره ای خوار و خفیف خودش را به مردم بنمایاند.مقتدایی با همین دو کلام حرف حساب ثبت در جریده تاریخ شد، مناعت طبع و سرسختی مقتدایی جای امیدواری است. بدا به حال آنهایی که برای راه یافتن به بهارستان به هر جوالی می روند و برای فتح کرسی مجلس به هر شیوه ای متوسل می شوند و به کرامت انسانی چوب حراج می زنند.